nostril

/ˈnɑːstrəl//ˈnɒstrəl/

معنی: خیشوم، سوراخ بینی، منخر
معانی دیگر: سوراخ دماغ، سورا  بینی

بررسی کلمه

اسم ( noun )
• : تعریف: one of the two outside openings in the nose.

جمله های نمونه

1. Susskind Eikhl said, and snorted through one nostril.
[ترجمه گوگل]ساسکیند ایخل گفت و از یک سوراخ بینی خرخر کرد
[ترجمه ترگمان]Susskind Eikhl گفت: و از درون یک سوراخ بینی اش را بالا کشید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. Once he ambled into a nostril of sand, that sneezed and sneezed to expel him.
[ترجمه گوگل]زمانی که به سوراخی از شن رفت، عطسه کرد و عطسه کرد تا او را بیرون کند
[ترجمه ترگمان]وقتی وارد سوراخ بینی شد، عطسه کرد و عطسه کرد تا او را اخراج کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. She pokes the other end inside her nostril.
[ترجمه گوگل]سر دیگرش را داخل سوراخ بینی فرو می برد
[ترجمه ترگمان]و از ته بینی اش بیرون می زند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Blow your nose by holding one nostril shut and forcing the mucus to shoot out the other.
[ترجمه گوگل]با بسته نگه داشتن یک سوراخ بینی و وادار کردن مخاط به بیرون زدن از سوراخ دیگر، بینی خود را باد کنید
[ترجمه ترگمان]بینی خود را با نگه داشتن یک سوراخ بینی بسته و مخاط را وادار به شلیک به طرف دیگر کنید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. The following is a simple nostril breathing exercise.
[ترجمه گوگل]در زیر یک تمرین تنفسی ساده از سوراخ بینی آورده شده است
[ترجمه ترگمان]در زیر یک تمرین تنفس مصنوعی ساده وجود دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Right nostril is masculine, heat, competitive and force.
[ترجمه گوگل]سوراخ راست بینی مردانه، گرما، رقابتی و نیرومند است
[ترجمه ترگمان]سوراخ بینی راست، نرینه، حرارت، رقابت و نیرو است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. DATA : Not ready reading right nostril. Abort, Retry, Fail?
[ترجمه گوگل]داده ها: آماده خواندن سوراخ راست بینی نیست لغو، تلاش مجدد، شکست؟
[ترجمه ترگمان]دیتا: آماده خواندن یک سوراخ بینی صحیح نیستند دوباره سعی کنید، سعی کنید شکست بخورید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Repeat with left nostril, exhale through the right.
[ترجمه گوگل]با سوراخ چپ بینی تکرار کنید، از سمت راست بازدم کنید
[ترجمه ترگمان]با بینی چپ خود تکرار کنید و از سمت راست بیرون بکشید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Combining with the information of nostril, it presented a lip feature extraction method lip feature points.
[ترجمه گوگل]با ترکیب اطلاعات سوراخ بینی، یک روش استخراج ویژگی لب، نقاط ویژگی لب را ارائه می دهد
[ترجمه ترگمان]ترکیب با اطلاعات سوراخ بینی، روش استخراج ویژگی لب را نشان می دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Has more yellow on bill than smaller Bewick's Swan, reaching below nostril at an acute angle.
[ترجمه گوگل]دارای رنگ زرد بیشتری نسبت به قو کوچکتر Bewick است که با زاویه حاد به زیر سوراخ بینی می رسد
[ترجمه ترگمان]رنگ زرد بیشتری نسبت به سو ان کوچک تر دارد و به سوراخ بینی در زاویه حاد می رسد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Watery nasal discharge and obstruction goes from left to right nostril.
[ترجمه گوگل]ترشحات آبکی و انسداد بینی از سمت چپ به سمت راست بینی می رود
[ترجمه ترگمان]تخلیه بینی و انسداد بینی از چپ به سوراخ بینی راست حرکت می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. She crouched over the stuff like a child and drew it into her nostril.
[ترجمه گوگل]مثل یک بچه روی چیزها خم شد و آن را به سوراخ بینی خود کشید
[ترجمه ترگمان]او مثل یک بچه خم شد و آن را در بینی اش کشید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Susskind Eikhl emitted a snort of laughter through a single nostril.
[ترجمه گوگل]سوسکیند ایخل از یک سوراخ بینی خرخری از خنده منتشر کرد
[ترجمه ترگمان]از میان یک سوراخ بینی غرشی به گوش رسید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. She raised a finger to her nose and blew air through the free nostril.
[ترجمه گوگل]انگشتش را به سمت بینی بلند کرد و هوا را از سوراخ آزاد بینی دمید
[ترجمه ترگمان]او انگشتش را روی بینی اش برد و هوا را از میان سوراخ بیرون کشید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

خیشوم (اسم)
nose, cartilage, nostril

سوراخ بینی (اسم)
nostril

منخر (اسم)
nostril

انگلیسی به انگلیسی

• either of the two external openings of the nose
your nostrils are the two openings at the end of your nose.

پیشنهاد کاربران

Nostril : سوراخ بینی ( دو هجایی است /naas. trolz/ در صورت جمع )
Nasal : مربوط به بینی /ney. zl/
Navel : ناف /ney. vl/
Belly button : نام غیررسمی navel که همون ناف باشه
🚨 از میان واژگان بالا همگی اسم هستند به جز nasal که صفت هست

بپرس