nostalgically

جمله های نمونه

1. People look back nostalgically on the war period, simply because everyone pulled together.
[ترجمه گوگل]مردم با نوستالژیک به دوران جنگ نگاه می کنند، صرفاً به این دلیل که همه در کنار هم بودند
[ترجمه ترگمان]مردم دوباره به دوره جنگ نگاه می کنند، صرفا به این خاطر که همه با هم کنار رفتند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. They spent an hour together, talking nostalgically as they wandered slowly down the coast road.
[ترجمه گوگل]آنها ساعتی را با هم گذراندند و در حالی که به آرامی در جاده ساحلی سرگردان بودند، با نوستالژیک صحبت کردند
[ترجمه ترگمان]ساعتی را با هم سپری کردند و هنگامی که به آرامی در جاده ساحلی راه می رفتند، با هم صحبت می کردند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. Tim spoke nostalgically of his first visit to Peru.
[ترجمه گوگل]تیم با نوستالژیک از اولین سفرش به پرو صحبت کرد
[ترجمه ترگمان]تیم درباره اولین سفر خود به پرو صحبت کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Nostalgically, the old door numbers still stuck among the mass of code and jargon names slapped on the services since then.
[ترجمه گوگل]به طرز نوستالژیکی، شماره‌های درهای قدیمی هنوز در میان انبوهی از کدها و نام‌های اصطلاحی که از آن زمان بر روی سرویس‌ها گذاشته شده بود، گیر کرده بود
[ترجمه ترگمان]از آن زمان به بعد، شماره های قدیمی در میان انبوه کدها و اصطلاحات حرفه ای که از آن زمان به بعد به خدمات سیلی می زدند، گیر افتاده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. The elements of YlDishkait are often nostalgically drawn from the values exhibited in SHTEtl life.
[ترجمه گوگل]عناصر YlDishkait اغلب به طرز نوستالژیکی از ارزش های به نمایش گذاشته شده در زندگی SHTEtl استخراج می شوند
[ترجمه ترگمان]عناصر of اغلب از مقادیری که در زندگی SHTEtl به نمایش گذاشته می شوند، کشیده می شوند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Nostalgically, Clinton people now refer to early February as a time of "joyful chaos. "
[ترجمه گوگل]به طرز دلتنگی، مردم کلینتون اکنون از اوایل فوریه به عنوان زمان "هرج و مرج شاد" یاد می کنند
[ترجمه ترگمان]nostalgically، کلینتون در حال حاضر به اوایل فوریه به عنوان \"هرج و مرج شاد\" مراجعه می کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Reminiscing nostalgically on a recent TV interview about riding his bike through Beijing's alleys 30 years ago, Bush described his experience as "fantastic. "
[ترجمه گوگل]بوش با یادآوری نوستالژیک مصاحبه تلویزیونی اخیر خود در مورد دوچرخه سواری در کوچه پس کوچه های پکن 30 سال پیش، تجربه خود را "فوق العاده" توصیف کرد
[ترجمه ترگمان]\"بوش\" ۳۰ سال پیش در مصاحبه تلویزیونی اخیر خود درباره دوچرخه سواری با دوچرخه خود، تجربه خود را \"خارق العاده\" توصیف کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. A famous Egyptian film, "Nasser 56", lingers nostalgically over the Egyptian leader.
[ترجمه گوگل]یک فیلم مشهور مصری به نام «ناصر 56» با نوستالژی بر رهبر مصر نشسته است
[ترجمه ترگمان]یک فیلم معروف مصری به نام \"ناصر ۵۶\" بر فراز رهبر مصر باقی می ماند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Lagarde looked back nostalgically yesterday to the London G20 summit in April 2009 as a moment when all leaders came together, noting: "I hope that will happen again. "
[ترجمه گوگل]لاگارد دیروز با نوستالژیک به نشست G20 لندن در آوریل 2009 به عنوان لحظه ای که همه رهبران گرد هم آمدند نگاه کرد و خاطرنشان کرد: "امیدوارم این اتفاق دوباره تکرار شود "
[ترجمه ترگمان]Lagarde دیروز به جلسه G۲۰ در لندن نگاه کرد و زمانی که همه رهبران با هم آمدند گفتند: \" امیدوارم که دوباره این اتفاق بیفتد \"
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. This slower-growth world isn't all bad: People remember nostalgically the period that began in the late '50s as the era of postwar prosperity.
[ترجمه گوگل]این دنیایی که کندتر رشد می کند همه چیز بد نیست: مردم دوره ای را که در اواخر دهه 50 به عنوان دوران شکوفایی پس از جنگ آغاز شد، با نوستالژیک به یاد می آورند
[ترجمه ترگمان]این دنیای رشد کندتر همه چیز بد نیست: مردم به یاد می آورند که دوره ای که در اواخر دهه ۵۰ میلادی آغاز شد به دوران پس از پس از جنگ آغاز شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. One could still watch black-and-white films from the liberal pre-Nasser era on television and find ancient taxi drivers nostalgically crooning songs by Umm Kulthum or Abdel Halim Hafez.
[ترجمه گوگل]هنوز هم می توان فیلم های سیاه و سفید دوران لیبرال پیش از ناصر را از تلویزیون تماشا کرد و رانندگان تاکسی باستانی را دید که با نوستالژی آهنگ های ام کلثوم یا عبدالحلیم حافظ را فریاد می زنند
[ترجمه ترگمان]هنوز می توان فیلم های سیاه و سفید را از دوران قبل از ناصر در تلویزیون تماشا کرد و رانندگان تاکسی باستانی را پیدا کرد که به وسیله ام Kulthum یا عبدالحلیم حافظ آهنگ های زیر را زمزمه می کردند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. The only thing I'm afraid of is that we will someday just go home and then we will meet once a year, drinking beer, and nostalgically remembering what a nice time we had here.
[ترجمه گوگل]تنها چیزی که از آن می ترسم این است که روزی به خانه برگردیم و سالی یک بار همدیگر را ببینیم، آبجو بنوشیم و با دلتنگی به یاد بیاوریم که چه لحظات خوبی را در اینجا سپری کردیم
[ترجمه ترگمان]تنها چیزی که از آن می ترسم این است که روزی به خانه برگردیم و بعد یک سال همدیگر را ببینیم، آبجو می نوشید، و nostalgically به یاد می آورد که ما در اینجا چقدر خوش گذراندیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. The eras of manhood that we look back to nostalgically as models of "when men were men" – I'm thinking, for example, of the Mad Men era – were times of stunning conformity.
[ترجمه گوگل]دوران مردانگی که ما با نوستالژیک به عنوان الگوهای «زمانی که مردان مرد بودند» به عقب نگاه می‌کنیم – مثلاً به دوران مردان دیوانه فکر می‌کنم – دوران همنوایی خیره‌کننده بود
[ترجمه ترگمان]دوران مردانگی که ما به nostalgically به عنوان مدل \"زمانی که مردان مرد بودند\" نگاه می کنیم - به عنوان مثال، از دوره مردان دیوانه - - زمان انطباق گیج کننده ای بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Undermining Faith. Christians are sometimes inclined to look back nostalgically at the medieval world as the great age of faith.
[ترجمه گوگل]تضعیف ایمان مسیحیان گاهی اوقات تمایل دارند که با نوستالژیک به دنیای قرون وسطی به عنوان عصر بزرگ ایمان نگاه کنند
[ترجمه ترگمان]ایمان به ایمان بعضی اوقات مسیحیان مایل به بازگشت به قرون وسطی در قرون وسطی به عنوان عصر بزرگ ایمان هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

انگلیسی به انگلیسی

• in a nostalgic manner, while longing for the past, in a sentimental manner

پیشنهاد کاربران

بپرس