1. he is very nostalgic for his parents
او خیلی دلش برای پدر و مادرش تنگ شده است.
2. He made a nostalgic return visit to Germany.
[ترجمه گوگل]او یک سفر نوستالژیک به آلمان داشت
[ترجمه ترگمان]او برای بازگشت به آلمان احساس دلتنگی کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]او برای بازگشت به آلمان احساس دلتنگی کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
3. Although we still depict nostalgic snow scenes on Christmas cards, winters are now very much warmer.
[ترجمه گوگل]اگرچه ما هنوز صحنه های نوستالژیک برفی را روی کارت های کریسمس به تصویر می کشیم، زمستان ها اکنون بسیار گرم تر است
[ترجمه ترگمان]اگرچه ما هنوز صحنه های برفی را در کارت های کریسمس به تصویر می کشیم، اما در حال حاضر بسیار گرم تر است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]اگرچه ما هنوز صحنه های برفی را در کارت های کریسمس به تصویر می کشیم، اما در حال حاضر بسیار گرم تر است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
4. The overall tone of the book is gently nostalgic.
[ترجمه گوگل]لحن کلی کتاب به آرامی نوستالژیک است
[ترجمه ترگمان]لحن کلی این کتاب به آرامی احساس دلتنگی می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]لحن کلی این کتاب به آرامی احساس دلتنگی می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
5. The film provided an evening of nostalgic viewing.
[ترجمه گوگل]این فیلم شبی پر از نوستالژیک را فراهم کرد
[ترجمه ترگمان]این فیلم یک شب برای دیدن دل تنگ کننده را فراهم کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]این فیلم یک شب برای دیدن دل تنگ کننده را فراهم کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
6. Many people were nostalgic for the good old days.
[ترجمه گوگل]بسیاری از مردم نوستالژیک روزهای خوب گذشته بودند
[ترجمه ترگمان]بسیاری از مردم برای روزه ای خوش قدیم دل تنگ بودند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]بسیاری از مردم برای روزه ای خوش قدیم دل تنگ بودند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
7. I get very nostalgic when I watch these old musicals on TV.
[ترجمه گوگل]وقتی این موزیکال های قدیمی را از تلویزیون تماشا می کنم بسیار دلتنگ می شوم
[ترجمه ترگمان]احساس دلتنگی می کنم وقتی این musicals قدیمی رو توی تلویزیون می بینم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]احساس دلتنگی می کنم وقتی این musicals قدیمی رو توی تلویزیون می بینم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
8. I feel quite nostalgic for the place where I grew up.
[ترجمه گوگل]من نسبت به جایی که در آن بزرگ شده ام کاملاً نوستالژیک می کنم
[ترجمه ترگمان]دلم برای جایی که بزرگ شدم احساس غربت می کنم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]دلم برای جایی که بزرگ شدم احساس غربت می کنم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
9. Somehow the place even smelt wonderfully nostalgic.
[ترجمه گوگل]به نوعی این مکان حتی بوی نوستالژیک فوق العاده ای می داد
[ترجمه ترگمان]به هر حال مکان حتی بوی غربت هم می داد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]به هر حال مکان حتی بوی غربت هم می داد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
10. The book takes a nostalgic look at the golden age of the railway.
[ترجمه گوگل]کتاب نگاهی نوستالژیک به دوران طلایی راه آهن دارد
[ترجمه ترگمان]این کتاب به سن طلایی خط آهن نگاه می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]این کتاب به سن طلایی خط آهن نگاه می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
11. We'll take a nostalgic look at the musical hits of the '60s.
[ترجمه گوگل]نگاهی نوستالژیک به موفقیت های موسیقی دهه 60 خواهیم داشت
[ترجمه ترگمان]ما یه نگاهی به موسیقی دهه ۶۰ خواهیم انداخت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]ما یه نگاهی به موسیقی دهه ۶۰ خواهیم انداخت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
12. So abroad's always a bit nostalgic for us.
[ترجمه گوگل]بنابراین خارج از کشور همیشه برای ما کمی نوستالژیک است
[ترجمه ترگمان]بنابراین در خارج از کشور برای ما کمی دلتنگی می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]بنابراین در خارج از کشور برای ما کمی دلتنگی می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
13. Ed: Do you have a nostalgic memory of your childhood home to pass on?
[ترجمه گوگل]اد: آیا خاطره ای نوستالژیک از خانه دوران کودکی خود دارید که باید آن را منتقل کنید؟
[ترجمه ترگمان]اد: شما خاطره دلتنگی از خانه دوران کودکی خود را دارید که از آن گذر کنید؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]اد: شما خاطره دلتنگی از خانه دوران کودکی خود را دارید که از آن گذر کنید؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
14. This nostalgic retread was, like revenge, a dish best eaten cold.
[ترجمه گوگل]این نوستالژیک، مانند انتقام، غذایی بود که بهتر است سرد خورده شود
[ترجمه ترگمان]دل تنگ کننده بود، مثل انتقام، غذایی که بهترین غذا را خورده باشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]دل تنگ کننده بود، مثل انتقام، غذایی که بهترین غذا را خورده باشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید