nostalgia

/nɒˈstældʒə//nɒˈstældʒə/

معنی: احساس غربت، دلتنگی برای میهن
معانی دیگر: (برای میهن یا خانه و خانواده) دلتنگی، فراق، درد دوری، درد جدایی، غریبی، غم غربت، درد غریبی، حسرت گذشته، آرزوی گذشته، تاسه

بررسی کلمه

اسم ( noun )
مشتقات: nostalgic (adj.), nostalgically (adv.)
• : تعریف: sentimental remembrance of or longing for people, places, possessions, or experiences of the past.

- Looking through his old letters and photographs filled him with nostalgia.
[ترجمه Noorsalehi] نگاه کردن به نامه ها و عکس های قدیمی او را غرق در حسرت و دلتنگی کرد. یا به شدت دلتنگ کرد
|
[ترجمه nazi] دلتنگی مثل نششتی گاز میمونه ن بویی داره ن رنگی ن صدایی ولی اروم اروم خفت میکنه
|
[ترجمه گوگل] نگاهی به نامه‌ها و عکس‌های قدیمی‌اش او را سرشار از نوستالژی کرد
[ترجمه ترگمان] با نگاه کردن به نامه های قدیمی و عکس ها او را با دل تنگی پر کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
- Nostalgia is what brings many former students back for their school reunions.
[ترجمه گوگل] نوستالژی چیزی است که بسیاری از دانش آموزان سابق را برای دیدار مجدد در مدرسه بازمی گرداند
[ترجمه ترگمان] نوستالژی چیزهایی است که بسیاری از دانشجویان سابق را برای تجدید دیدار مدرسه به ارمغان می آورد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

جمله های نمونه

1. his nostalgia for the happy days of his youth
یاد کردن حسرت آمیز او از روزهای خوش جوانی

2. she felt a sudden pang of nostalgia for her mother
ناگهان برای مادرش احساس دلتنگی کرد.

3. He might be influenced by nostalgia for his happy youth.
[ترجمه گوگل]او ممکن است تحت تأثیر نوستالژی جوانی شادش قرار گیرد
[ترجمه ترگمان]او ممکن است تحت تاثیر دلتنگی برای جوانی سعادتمند او قرار بگیرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. She is filled with nostalgia for her own college days.
[ترجمه گوگل]او پر از نوستالژی برای روزهای دانشگاه است
[ترجمه ترگمان]او به خاطر روزه ای دانشگاهی خودش پر از دلتنگی است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Some people feel nostalgia for their schooldays.
[ترجمه گوگل]برخی از افراد برای روزهای مدرسه خود حس نوستالژی دارند
[ترجمه ترگمان]بعضی از مردم برای مدرسه رفتن احساس دلتنگی می کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Wish you can benefit from our online sentence dictionary and make progress day by day!
[ترجمه گوگل]ای کاش می توانید از فرهنگ لغت جملات آنلاین ما بهره مند شوید و روز به روز پیشرفت کنید!
[ترجمه ترگمان]ای کاش شما می توانید از فرهنگ لغت آنلاین ما بهره مند شوید و روز به روز پیشرفت کنید!
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Nostalgia is a file that removes the rough edges from the good old days.
[ترجمه گوگل]نوستالژی فایلی است که لبه های ناهموار روزهای خوب گذشته را حذف می کند
[ترجمه ترگمان]نوستالژی یک فایل است که لبه های ناهموار را از روزگار قدیم پاک می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Many people look back with nostalgia to feudal times.
[ترجمه گوگل]بسیاری از مردم با نوستالژی به دوران فئودالی نگاه می کنند
[ترجمه ترگمان]بسیاری از مردم با نوستالژی به زمان ملوک الطوایفی نگاه می کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Nostalgia buffs gathered for the auction of wartime memorabilia.
[ترجمه گوگل]علاقه مندان به نوستالژی برای حراج یادگاری های دوران جنگ جمع شدند
[ترجمه ترگمان]دوستداران نوستالژی برای حراج یادگاری های زمان جنگ جمع شدند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. She felt great nostalgia for the old way of life.
[ترجمه گوگل]او احساس نوستالژی زیادی برای شیوه زندگی قدیمی داشت
[ترجمه ترگمان]به خاطر طرز زندگی گذشته، احساس دل تنگی می کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. The college reunion was a great nostalgia trip.
[ترجمه گوگل]دیدار مجدد دانشگاه یک سفر نوستالژی عالی بود
[ترجمه ترگمان]تجدید دیدار دانشکده، سفر خوبی بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. The images provoked strong surges of nostalgia for the days of yore.
[ترجمه گوگل]این تصاویر موج های شدیدی از نوستالژی را برای روزهای گذشته برانگیخت
[ترجمه ترگمان]این تصاویر، موجی از دلتنگی برای روزه ای گذشته را برانگیخته بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. It's a nostalgia trip back into the youth culture of the swinging 60s.
[ترجمه گوگل]این یک سفر نوستالژی به فرهنگ جوانان دهه ۶۰ است
[ترجمه ترگمان]این یک سفر تاسف باری است که به فرهنگ جوانان دهه های ۶۰ و ۶۰ برمی گردد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. There is an unmistakable note of nostalgia in his voice when he looks back on the early years of the family business.
[ترجمه گوگل]وقتی به سال های اولیه کسب و کار خانوادگی نگاه می کند، نوستالژی غیرقابل انکار در صدای او وجود دارد
[ترجمه ترگمان]وقتی به سال های اول کار خانوادگی نگاه می کند، در صدایش نشانی از دل تنگی وجود دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. He remembered their childhood meetings with nostalgia.
[ترجمه گوگل]دیدارهای دوران کودکی آنها را با دلتنگی به یاد می آورد
[ترجمه ترگمان]دیدارهای childhood را با دل تنگی به یاد می آورد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

احساس غربت (اسم)
nostalgia

دلتنگی برای میهن (اسم)
nostalgia

تخصصی

[زمین شناسی] یادمانه احساس درونی تلخ و شیرین به اشیا، اشخاص و موقعیت های گذشته دلتنگی شدید برای زادگاه . این واژه از دو کلمه یونانی ساخته شده است: nostos که به معنی بازگشت به خانه است و algia که معنی «درد» می دهد. حاصل یک واژه سازی در پایان سده هفدهم میلادی است.

انگلیسی به انگلیسی

• feeling of longing for the past or bygone things, sentimentality
nostalgia is an affectionate feeling for things you have experienced in the past.

پیشنهاد کاربران

✨ از مجموعه لغات GRE ✨
✍ توضیح: A longing for the past, often mixed with affection 🌅
🔍 مترادف: Homesickness
✅ مثال: She felt a wave of nostalgia when she visited her childhood home.
اندمه
تعلق خاطر به گذشته
۱. حسرت گذشته ۲. دستخوش حسرت گذشته ۳. دچار غم غربت
مثال:
Looking through his old letters and photographs filled him with nostalgia.
نگاه کردن به نامه ها و عکسهای قدیمی اش او را سرشار از حسرت گذشته کرد.
فسوسان
فرامرز اصلانی تو کنسرت سیاتل تو صحبت هاش گذشته یادی رو به جای نوستالژی به کار برد.
حس دلتنگی همراه با لذت وقتی به گذشته شادی که داشتیم فکر میکنیم ( دلتنگی که آزاردهنده نیست و حس خوب میده )
حس نوستالژیک
Nostalgia is a sentimentality for the past, typically for a period or place with happy personal associations
نوستالژی
فرهنگ فارسی معین
( نُ لُ ) ( اِمص . ) دلتنگی به سبب دوری از وطن یا دلتنگی حاصل از یادآوری گذشته های درخشان یا تلخ و شیرین
...
[مشاهده متن کامل]

نوستالژی ( به فرانسوی: Nostalgie ) یک احساس غم انگیز همراه با شادی به اشیا، اشخاص و موقعیت های گذشته است. آرزومندی عاطفی و احساس گرمی نسبت به موقعیتی در گذشته که از جنبه های اصلی آن دلتنگی شدید برای زادگاه است.
مثال؛
Listening to this song brings back a wave of nostalgia.
In a discussion about movies, someone might say, “I watch this film whenever I’m feeling nostalgic. ”
A person might feel nostalgia for their childhood toys or favorite TV shows.

منابع• https://www.vajehyab.com/moein/نوستالژی
احساس دلتنگی برای ایام گذشته
غم شیرین گذشته
خاطره بازی
به احساس خشنودی و غم به صورت همزمان گفته می شود که معمولا به دنبال به خاطر آوردن لحظه خوشایندی در گذشته به فرد دست می دهد، به طوری که فرد آرزوی تکرار دوباره آن تجربه را دارد.
احساس دلتنگی شدید برای کسی/ چیزی/ جایی/ کاری در گذشته

معنای دلتنگی را در زبان های مختلف می خوندم که رسیدم به �Nost�lgico�به زبان اسپانیایی یعنی دلتنگی، اما دلتنگی غریب؛ دلتنگی ای که با خودش حس غربت می آورد.
فکر کن نشسته باشی تو خانه و به جای دیدن جای خالیش، خودت را میون خونه ات غریب ببینی، شبیه مهاجرانی که توخونه ی خودشون هم غریب اند. انگار اون که رفته، وطنت بوده. .
...
[مشاهده متن کامل]


خاطره انگیز
نوستالژی
بنظرم معادل فارسی ندارد
این کلمه به معنای احساسی است که به آدم دست میده در هنگامی که به گذشته فکر میکند
مثلا شما یک جاقلمی قدیمی میبینید که مثل اون رو تو دبستان داشتین و بعد از دیدن اون، اون روزگار دوباره تو خاطراتتون میاد، اینجا یک احساسی بهتون دست میده به اون احساس میگن nostalgia
...
[مشاهده متن کامل]

و به اون جاقلمی میگن nostalgic

احساس دلتنگی
یادش به خیر
تداعی خاطرات تلخ یا شیرین
یادآور ، یادآورانه ، خاطره انگیز
مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ٢٢)

بپرس