1. i asked her to stop nosing into my affairs
از او خواستم که کاری به کار (امور) من نداشته باشد.
2. Ben drove past them, nosing his car into the garage.
[ترجمه گوگل]بن از کنار آنها رد شد و ماشینش را به داخل گاراژ انداخت
[ترجمه ترگمان]بن از کنارشان گذشت و ماشینش را به گاراژ برد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]بن از کنارشان گذشت و ماشینش را به گاراژ برد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
3. What were you doing nosing around in my office?
[ترجمه گوگل]تو دفتر من چیکار میکردی؟
[ترجمه ترگمان]تو دفتر من چی کار می کردی؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]تو دفتر من چی کار می کردی؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
4. You'd better stop him nosing about.
[ترجمه گوگل]بهتر است جلوی بینی او را بگیرید
[ترجمه ترگمان]بهتر است همین کار را بکنی
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]بهتر است همین کار را بکنی
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
5. The police came in and started nosing into drawers and looking through papers.
[ترجمه گوگل]پلیس وارد شد و شروع کرد به زیر کشیدن کشوها و بررسی کاغذها
[ترجمه ترگمان]پلیس وارد شد و شروع به فضولی کردن به داخل کشوها کرد و کاغذها را جستجو کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]پلیس وارد شد و شروع به فضولی کردن به داخل کشوها کرد و کاغذها را جستجو کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
6. What was he nosing about for?
[ترجمه گوگل]برای چی داشت دماغ می کرد؟
[ترجمه ترگمان]واسه چی داشت فضولی می کرد؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]واسه چی داشت فضولی می کرد؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
7. We found a man nosing around in our backyard.
[ترجمه گوگل]ما مردی را پیدا کردیم که در حیاط خانه مان سر و صدا می کرد
[ترجمه ترگمان]یه مردی پیدا کردیم که تو حیاط پشتی ما فضولی می کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]یه مردی پیدا کردیم که تو حیاط پشتی ما فضولی می کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
8. Several reporters have been nosing around on the subject.
[ترجمه گوگل]چندین خبرنگار در مورد این موضوع صحبت کرده اند
[ترجمه ترگمان]چندین گزارشگر در این باره فضولی کرده اند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]چندین گزارشگر در این باره فضولی کرده اند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
9. Now the Autocrat was nosing down the kerb.
[ترجمه گوگل]در حال حاضر خودکامه در حال پایین کشیدن حاشیه بود
[ترجمه ترگمان]حالا the روی جدول داشت فضولی می کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]حالا the روی جدول داشت فضولی می کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
10. She never shuts up. - Always nosing into your business.
[ترجمه گوگل]او هرگز ساکت نمی شود - همیشه به کسب و کار خود نگاه می کنید
[ترجمه ترگمان] اون هیچوقت ساکت نمیشه همیشه تو کار خودت فضولی می کنی
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان] اون هیچوقت ساکت نمیشه همیشه تو کار خودت فضولی می کنی
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
11. A ship was nosing its way through the small fishing boats in the harbour.
[ترجمه گوگل]یک کشتی از میان قایق های ماهیگیری کوچک در بندر عبور می کرد
[ترجمه ترگمان]یک کشتی داشت از میان قایق های کوچک ماهیگیری در بندرگاه می گذشت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]یک کشتی داشت از میان قایق های کوچک ماهیگیری در بندرگاه می گذشت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
12. A few latecomers are nosing gloomily around in case the professionals have left anything worth having.
[ترجمه گوگل]چند نفر از افرادی که دیرتر وارد می شوند، با غم و اندوه در اطراف خود غر می زنند که اگر حرفه ای ها چیزی ارزشمند از خود به جا گذاشته باشند
[ترجمه ترگمان]چند نفر از کسانی که تازه متولد شده بودند با ناراحتی به این طرف و آن طرف سرازیر می شدند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]چند نفر از کسانی که تازه متولد شده بودند با ناراحتی به این طرف و آن طرف سرازیر می شدند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
13. He was always nosing out bargains.
[ترجمه گوگل]او همیشه از معامله ها چشم پوشی می کرد
[ترجمه ترگمان]همیشه بدنبال خرید و خرید و فروش بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]همیشه بدنبال خرید و خرید و فروش بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
14. Visitors were nosing through racks of dog-eared best sellers, schmoozing near the circulation desk and peering into banks of computers on long tables in the lobby.
[ترجمه گوگل]بازدیدکنندگان از میان قفسههای پرفروشهای گوش سگی میدیدند، نزدیک میز گردش خون میچرخیدند و به بانکهای رایانههای روی میزهای بلند در لابی نگاه میکردند
[ترجمه ترگمان]بازدیدکنندگان از میان قفسه های پر سر سگ - گوش، نزدیک میز گردش، فضولی می کردند و در میزه ای طویل در لابی به بانک کامپیوترها خیره شده بودند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]بازدیدکنندگان از میان قفسه های پر سر سگ - گوش، نزدیک میز گردش، فضولی می کردند و در میزه ای طویل در لابی به بانک کامپیوترها خیره شده بودند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید