[ترجمه گوگل]خون دماغ ناشی از خروج خون از بینی است [ترجمه ترگمان]خونریزی بینی یک مساله خون از بینی است [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
3. Whenever I have a cold I get a nosebleed.
[ترجمه گوگل]هر وقت سرما می خورم خون دماغ می شم [ترجمه ترگمان] هروقت سرما خوردم، خون دماغ میشم [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
4. This year the midterm nosebleed will come with an extra agony: the London mayoral election.
[ترجمه گوگل]امسال خون دماغ میان دوره ای با درد و رنج بیشتری همراه خواهد بود: انتخابات شهردار لندن [ترجمه ترگمان]در سال جاری، خونریزی میان دوره با یک عذاب اضافی صورت خواهد گرفت: انتخابات شهرداری لندن [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
5. Fortunately a younger boy had a dramatic nosebleed which distracted his house-mates' attention and covered any remaining smears of blood.
[ترجمه گوگل]خوشبختانه یک پسر جوانتر دچار خونریزی شدید بینی شد که توجه هم خانههایش را منحرف کرد و تمام لکههای خون باقی مانده را پوشاند [ترجمه ترگمان]خوشبختانه آن پسر کوچک تر، خون دماغ شد که باعث شد دوستانش توجه دیگران را به خود جلب کنند و لکه های خون باقی مانده از خون را بپوشاند [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
6. Objective:To study the treatment of nosebleed caused by hereditary hemorrhagic telangiectasia(HHT).
[ترجمه گوگل]هدف: مطالعه درمان خونریزی بینی ناشی از تلانژکتازی هموراژیک ارثی (HHT) [ترجمه ترگمان]هدف: مطالعه درمان خونریزی خونریزی ناشی از خونریزی خونی ارثی (hht) [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
7. Often shed nosebleed recently. And menstruation comes behindhand.
[ترجمه گوگل]اخیراً اغلب خون دماغ می ریزد و قاعدگی پشت سر می آید [ترجمه ترگمان]اخیرا خونریزی بینی ریخته می شود و قاعدگی از دست میره [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
8. I always end up sitting in the nosebleed section.
[ترجمه گوگل]من همیشه در قسمت خونریزی بینی می نشینم [ترجمه ترگمان]من همیشه آخرش تو قسمت خون دماغ میشم [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
9. Irritability rhinitis, often still shed nosebleed. How to do?
[ترجمه گوگل]رینیت تحریک پذیر، اغلب هنوز خونریزی بینی دارد چطور انجام دادن؟ [ترجمه ترگمان]تندخویی، اغلب خون دماغ می شد چه طور؟ [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
10. Is often nosebleed is leukaemia preclinical? Does leukaemia have cured precedent?
[ترجمه گوگل]آیا اغلب خونریزی بینی لوسمی پیش بالینی است؟ آیا سرطان خون سابقه درمان دارد؟ [ترجمه ترگمان]آیا اغلب خونریزی بینی مربوط به تومور سرطانی است؟ آیا سرطان خون سرطان را درمان می کند؟ [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
11. Is nosebleed of without reason shedding is leukaemia augural?
[ترجمه گوگل]آیا خونریزی بینی بدون دلیل خونریزی لوسمی است؟ [ترجمه ترگمان]آیا خونریزی خونی خونریزی خونی است؟ [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
12. Often flow nosebleed and is cold sweat all over leukaemia omen?
[ترجمه گوگل]اغلب خون دماغ جاری می شود و آیا عرق سرد همه جا را نشانه سرطان خون است؟ [ترجمه ترگمان]اغلب خونریزی بینی و عرق سردی است که روی آن اثر سرطان خون وجود دارد؟ [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
13. I heard you flow nosebleed, or cold, very nervous, why?
[ترجمه گوگل]شنیدم خون دماغت میاد، یا سرد، خیلی عصبی، چرا؟ [ترجمه ترگمان]من شنیدم که تو خون دماغ شدی، یا سرما، خیلی عصبی، چرا؟ [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
14. Father says: " if you nosebleed, can you still dig nostril? "
[ترجمه گوگل]پدر می گوید: اگر خون دماغ داری باز هم می توانی سوراخ بینی را حفر کنی؟ [ترجمه ترگمان]پدر می گوید: \"اگر خونریزی دارید، آیا می توانید هنوز هم سوراخ بینی را حفر کنید؟\" [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
مترادف ها
خون دماغ (اسم)
nosebleed
رعاف (اسم)
nosebleed
انگلیسی به انگلیسی
• nasal bleeding, instance of blood flowing from the nose if you have a nosebleed, blood comes out from inside your nose, sometimes because it has been hit.
پیشنهاد کاربران
nosebleed ( n ) ( noʊzblid ) =a flow of blood that comes from the nose
به معنای خونریزی بینی هم میشه
خون دماغ
اصطلاح هستو موقعی به کار میره که مثلا رفتید کنسرت ، یا سمینار یا هرچیزه دیگه ای که شما از استیج دور هستید و به خوبی نمیتونید سخنور یا خواننده رو ببینید و در این حالت از این اصطلاح استفاده میشه can't even see the band from the nose - bleed section