nose in the air

پیشنهاد کاربران

🔹 معادل فارسی: افاده ای / خودبرتر بین / با نگاهی از بالا
در زبان محاوره ای: دماغش رو گرفته بالا، خیال می کنه کیه، با کلاس بازی بی جا
🔹 مترادف ها:
haughty / arrogant / snobbish / stuck - up / high and mighty / hoity - toity
...
[مشاهده متن کامل]

🔹 مثال ها:
She walked past me with her nose in the air. از کنارم رد شد، انگار اصلاً منو نمی دید.
He always acts with his nose in the air, as if others are beneath him. همیشه طوری رفتار می کنه که انگار بقیه در حدش نیستن.
They entered the room with their noses in the air, uninterested in mingling. با افاده وارد اتاق شدن، بی میل به ارتباط با دیگران.