northwards

/ˈnɔːrθwədz//ˈnɔːθwədz/

معنی: شمالا، بسوی شمال، قسمت شمالی، رو بشمال
معانی دیگر: رجوع شود به: northward، northward بسوی شمال

جمله های نمونه

1. Europe's economic centre of gravity shifted northwards.
[ترجمه گوگل]مرکز ثقل اقتصادی اروپا به سمت شمال تغییر کرد
[ترجمه ترگمان]مرکز اقتصادی اروپا به سمت شمال تغییر مسیر داد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. We joined the traffic heading northwards on the motorway.
[ترجمه گوگل]ما به ترافیکی که در بزرگراه به سمت شمال حرکت می کرد، پیوستیم
[ترجمه ترگمان]ما به ترافیک جاده ای که در امتداد بزرگراه به سمت شمال می رفت، ملحق شدیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. The coast sweeps northwards in a wide curve.
[ترجمه گوگل]ساحل در یک منحنی گسترده به سمت شمال حرکت می کند
[ترجمه ترگمان]این ساحل به سمت شمال در یک منحنی گسترده حرکت می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. The road runs northwards, as straight as a die.
[ترجمه گوگل]جاده به سمت شمال می رود، درست مثل یک قالب
[ترجمه ترگمان]جاده به سمت شمال می رود و مانند یک مرگ مستقیم به طرف شمال می رود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. These birds migrate northwards in spring and southwards in fall.
[ترجمه گوگل]این پرندگان در بهار به سمت شمال و در پاییز به سمت جنوب مهاجرت می کنند
[ترجمه ترگمان]این پرندگان در بهار و جنوب در پاییز به سمت شمال مهاجرت می کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. The road continues northwards to the border.
[ترجمه گوگل]جاده به سمت شمال تا مرز ادامه دارد
[ترجمه ترگمان]این جاده به سمت شمال امتداد می یابد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Northwards from Thangsing, we walked through flat meadows alongside a river.
[ترجمه گوگل]به سمت شمال از Thangsing، از میان مراتع مسطح در کنار رودخانه ای عبور کردیم
[ترجمه ترگمان]ما از Thangsing گذشتیم و در کنار رودخانه ای به راه افتادیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. He hummed to himself as they continued northwards.
[ترجمه گوگل]در حالی که به سمت شمال ادامه می دادند، برای خودش زمزمه کرد
[ترجمه ترگمان]همچنان که به سمت شمال می رفتند او زمزمه می کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. From Flamborough Head northwards there is a stretch of spectacular limestone cliff scenery, reaching its highest point around Bempton.
[ترجمه گوگل]از Flamborough Head به سمت شمال، مناظر صخره‌ای آهکی تماشایی وجود دارد که به بالاترین نقطه خود در اطراف بمپتون می‌رسد
[ترجمه ترگمان]از سوی شمال غرب، یک رشته کوه از صخره سنگ آهک دیدنی وجود دارد که به بالاترین نقطه خود در اطراف Bempton می رسد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. He marched northwards from city to city, addressing the people in the market places, gathering about him an army.
[ترجمه گوگل]او از شهری به شهر دیگر به سمت شمال حرکت کرد و در بازارها به مردم خطاب کرد و لشکری ​​در اطراف خود جمع کرد
[ترجمه ترگمان]او به سمت شمال از شهر به سوی شهر حرکت کرد و مردم را در بازار مخاطب قرار داد و لشکری برای او گرد آورد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Berwick was a slantwise town, sloping up northwards from the harbour area, its outer walls half way up to the castle.
[ترجمه گوگل]برویک یک شهر کج بود که از ناحیه بندر به سمت شمال شیب داشت، دیوارهای بیرونی آن تا نیمه قلعه
[ترجمه ترگمان]Berwick شهر slantwise بود که با شیبی اریب پایین می آمد و از منطقه لنگرگاه به سمت شمال می رفت، دیواره ای بیرونی آن تا قلعه نیمه راه بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Also suggests a shift northwards in the core of high urban growth to the East Midlands.
[ترجمه گوگل]همچنین یک تغییر به سمت شمال در هسته رشد شهری بالا به سمت میدلندز شرقی را نشان می دهد
[ترجمه ترگمان]هم چنین یک تغییر به سمت شمال در مرکز رشد شهری بالا تا وست میدلندز اشاره دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Looking northwards towards the end of the dale, she frowned to see the accumulation of heavy clouds above the moors.
[ترجمه گوگل]با نگاهی به سمت شمال به سمت انتهای دیل، اخم کرد تا انباشته شدن ابرهای سنگین را در بالای لنگه ها ببیند
[ترجمه ترگمان]در حالی که به سمت انتهای دره نظر می کرد، ابرو درهم کشید تا ببیند که توده ابره ای سنگین بالای سرشان است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. As the war moved northwards, there was greater pressure on the hospital and our convalescent homes.
[ترجمه گوگل]با پیشروی جنگ به سمت شمال، فشار بیشتری بر بیمارستان و نقاهتگاه‌های ما وارد شد
[ترجمه ترگمان]همانطور که جنگ به سمت شمال حرکت می کرد، فشار بیشتری بر روی بیمارستان و خانه های نقاهت ما وجود داشت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. The next morning we set off northwards.
[ترجمه گوگل]صبح روز بعد به سمت شمال حرکت کردیم
[ترجمه ترگمان]صبح روز بعد به سمت شمال حرکت کردیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

شمالا (قید)
northward, northwards

بسوی شمال (قید)
northward, northwards

قسمت شمالی (قید)
northward, northwards

رو به شمال (قید)
northwards

انگلیسی به انگلیسی

• toward the north, northward

پیشنهاد کاربران

بپرس