northward

/ˈnɔːrθwərd//ˈnɔːθwədz/

معنی: رو بشمال، شمالا، بسوی شمال، قسمت شمالی
معانی دیگر: به سوی شمال، شمال سوی، northwards بسوی شمال، قسمت شمالی
northward(s)
شمالا، سوی شمال

بررسی کلمه

قید ( adverb )
• : تعریف: toward the north.
صفت ( adjective )
• : تعریف: in, at, facing, or moving toward the north.
اسم ( noun )
مشتقات: northwards (adv.)
• : تعریف: the north, or a point, direction, or region located in the north.

جمله های نمونه

1. swallows winging northward
چلچله هایی که به سوی شمال پرواز می کردند

2. we forged steadily northward through the heavy snow
از میان برف سنگین مرتبا به سوی شمال جلو می رفتیم.

3. Tropical storm Marco is pushing northward up Florida's coast.
[ترجمه گوگل]طوفان استوایی مارکو در حال پیشروی به سمت شمال سواحل فلوریدا است
[ترجمه ترگمان] توفان استوایی \"مارکو\" داره به سمت شمال \"فلوریدا\" هل میده
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. He pointed his boat northward.
[ترجمه گوگل]قایقش را به سمت شمال گرفت
[ترجمه ترگمان]او قایق خود را به سوی شمال پیش برد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. She cycled off in a northward direction.
[ترجمه گوگل]او در جهت شمال حرکت کرد
[ترجمه ترگمان]به سمت شمال حرکت کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. The northward journey from Jalalabad was no more than 120 miles.
[ترجمه گوگل]مسیر شمال از جلال آباد 120 مایل بیشتر نبود
[ترجمه ترگمان]سفر شمال از جلال آباد بیش از ۱۲۰ مایل نبود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Europe's economic centre of gravity shifted northward.
[ترجمه گوگل]مرکز ثقل اقتصادی اروپا به سمت شمال تغییر مکان داد
[ترجمه ترگمان]مرکز اقتصادی اروپا به سمت شمال حرکت کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Amelia took several photos northward kneeling beside the chart table.
[ترجمه گوگل]آملیا در حالی که در کنار جدول نمودار به سمت شمال زانو زده بود چندین عکس گرفت
[ترجمه ترگمان]آملیا چند عکس از شمال گرفت و کنار میز جدول زانو زد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Apparently the birds continued northward, but for many years their final breeding grounds were to remain a secret of the wilderness.
[ترجمه گوگل]ظاهراً پرندگان به سمت شمال ادامه دادند، اما برای سال‌های متمادی، آخرین مکان‌های تکثیر آنها راز بیابان باقی می‌ماند
[ترجمه ترگمان]ظاهرا پرندگان به شمال ادامه می دادند، اما در طی سال های سال آخرین زمین های پرورش نسل آن ها باید مخفی از طبیعت باقی بماند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Another road branched northward.
[ترجمه گوگل]جاده دیگری به سمت شمال منشعب شد
[ترجمه ترگمان]جاده دیگری به طرف شمال می رفت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Recently the jet stream has retreated northward, meteorologists say, leaving the field undefended against those intrusive southern storms.
[ترجمه گوگل]هواشناسان می گویند اخیراً جریان جت به سمت شمال عقب نشینی کرده است و میدان را در برابر آن طوفان های مزاحم جنوب بی دفاع می گذارد
[ترجمه ترگمان]متخصصان هواشناسی می گویند که اخیرا جریان جت به سمت شمال عقب نشینی کرده است و زمین را بی دفاع در برابر آن طوفان های جنوبی intrusive رها کرده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Reindeer receded northward and eastward, and bison and horse followed.
[ترجمه گوگل]گوزن شمالی به سمت شمال و شرق عقب نشینی کرد و گاومیش کوهان دار امریکایی و اسب به دنبال آن بودند
[ترجمه ترگمان]گوزن شمالی به طرف شمال و شرق می رفت و bison و اسبش را تعقیب می کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Structures of "Southward Extrusion" and "Northward Indentation" have been recently distinguished within the eastern Himalayan syntaxis.
[ترجمه گوگل]ساختارهای "خروج به سمت جنوب" و "تورفتگی به سمت شمال" اخیراً در نحو شرقی هیمالیا متمایز شده اند
[ترجمه ترگمان]سازه های \"Southward extrusion\" و \"Northward Indentation\" به تازگی در میان syntaxis شرقی هیمالیا متمایز شده اند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. The captain headed the ship northward.
[ترجمه گوگل]کاپیتان کشتی را به سمت شمال هدایت کرد
[ترجمه ترگمان]ناخدا به طرف شمال حرکت کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

رو به شمال (صفت)
northward

شمالا (قید)
northward, northwards

بسوی شمال (قید)
northward, northwards

قسمت شمالی (قید)
northward, northwards

انگلیسی به انگلیسی

• toward the north; located in the north
toward the north
northward or northwards means towards the north.
northward is used to describe things which are moving towards the north or which face towards the north.

پیشنهاد کاربران

بپرس