northern hemisphere

/ˈnɔːrðərnˈheməsˌfɪr//ˈnɔːðənˈhemɪsfɪə/

نیمکره ی شمالی (نیمه ای از کره ی زمین که در شمال استوا قرار دارد)

بررسی کلمه

اسم ( noun )
• : تعریف: the half of the earth that is north of the equator.

جمله های نمونه

1. The Northern Hemisphere is the part of the world north of the equator, and the Southern Hemisphere is south of the equator.
[ترجمه گوگل]نیمکره شمالی بخشی از جهان در شمال استوا است و نیمکره جنوبی در جنوب استوا قرار دارد
[ترجمه ترگمان]نیم کره شمالی بخشی از شمال خط استوا و نیم کره جنوبی در جنوب خط استوا قرار دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. The mammals of the northern hemisphere have a quite different way of going about things.
[ترجمه گوگل]پستانداران نیمکره شمالی روشی کاملاً متفاوت برای انجام امور دارند
[ترجمه ترگمان]پستانداران نیم کره شمالی روش کاملا متفاوتی برای رفتن به چیزهای دیگر دارند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. Atmospheric carbon dioxide in the northern hemisphere is increasing measurably.
[ترجمه گوگل]دی اکسید کربن اتمسفر در نیمکره شمالی به طور قابل اندازه گیری در حال افزایش است
[ترجمه ترگمان]دی اکسید کربن اتمسفر در نیم کره شمالی به طور محسوسی در حال افزایش است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. It ranges throughout the Northern Hemisphere in both fresh and saltwater habitats, including the Caspian Sea.
[ترجمه گوگل]در سرتاسر نیمکره شمالی هم در زیستگاه های شیرین و هم آب شور، از جمله دریای خزر قرار دارد
[ترجمه ترگمان]این منطقه در سراسر نیم کره شمالی در زیستگاه تازه و هم آب شور از جمله دریای خزر است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Winds in the northern hemisphere circulate anti-clockwise around low pressure.
[ترجمه گوگل]بادها در نیمکره شمالی در خلاف جهت عقربه های ساعت در اطراف فشار کم می چرخند
[ترجمه ترگمان]بادها در نیم کره شمالی در جهت عقربه های ساعت در جهت عقربه های ساعت گردش می کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Levels in the northern hemisphere were 9 percent below normal in December 1992 and 11-12 percent below normal in April.
[ترجمه گوگل]سطوح در نیمکره شمالی در دسامبر 1992 9 درصد زیر نرمال و در آوریل 11-12 درصد زیر نرمال بود
[ترجمه ترگمان]سطوح در نیم کره شمالی ۹ درصد پایین تر از نرمال در دسامبر ۱۹۹۲ و ۱۱ - ۱۲ درصد کم تر از نرمال در ماه آوریل بودند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Voice over Not only birds from the chilly Northern hemisphere live at Slimbridge.
[ترجمه گوگل]صدای بلند نه تنها پرندگانی از نیمکره شمالی سرد در اسلیبریج زندگی می کنند
[ترجمه ترگمان]تن ها پرندگان از نیم کره شمالی سرد در Slimbridge زندگی می کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. In various places in the Northern Hemisphere, for example, marine stickleback fish were scattered among landlocked lakes as the last Ice Age ended.
[ترجمه گوگل]برای مثال، در نقاط مختلف نیمکره شمالی، با پایان آخرین عصر یخبندان، ماهی‌های چسبنده دریایی در میان دریاچه‌های محصور در خشکی پراکنده شدند
[ترجمه ترگمان]برای مثال در مناطق مختلف نیم کره شمالی، ماهی های stickleback دریایی در میان دریاچه های محصور در خشکی به عنوان آخرین عصر یخ بندان پراکنده شده اند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. The wintertime Northern Hemisphere atmospheric response to SST in EEP is the zonal mode structure which is different from PNA.
[ترجمه گوگل]پاسخ جوی نیمکره شمالی زمستانی به SST در EEP ساختار حالت ناحیه ای است که با PNA متفاوت است
[ترجمه ترگمان]واکنش جوی نیم کره شمالی به SST در eep یک ساختار حالت منطقه ای است که با PNA متفاوت است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. As seen from the northern hemisphere, Orion precedes Sirius the Dog Star into the sky.
[ترجمه گوگل]همانطور که از نیمکره شمالی دیده می شود، شکارچی پیش از سیریوس ستاره سگ در آسمان قرار دارد
[ترجمه ترگمان]همان طور که از نیم کره شمالی دیده می شود، اوریون از سیریوس استفاده می کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. They are laid as eggs in river tributaries all over the northern hemisphere.
[ترجمه گوگل]آنها به عنوان تخم در شاخه های رودخانه در سراسر نیمکره شمالی گذاشته می شوند
[ترجمه ترگمان]آن ها به عنوان تخم مرغ در شاخه های رودخانه در سرتاسر نیم کره شمالی به خاک سپرده می شوند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. All of the eruptions except Krakatoa happened in the northern hemisphere, and together they show a clear pattern of behaviour.
[ترجمه گوگل]همه فوران ها به جز کراکاتوآ در نیمکره شمالی رخ داده اند و با هم الگوی رفتاری واضحی را نشان می دهند
[ترجمه ترگمان]همه of به جز Krakatoa در نیم کره شمالی اتفاق می افتند و با هم الگوی واضحی از رفتار را نشان می دهند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Brown and McCormick's skuas and Wilson's petrels fly as far as temperate latitudes of the northern hemisphere.
[ترجمه گوگل]اسکواهای براون و مک کورمیک و پترل های ویلسون تا عرض های جغرافیایی معتدل نیمکره شمالی پرواز می کنند
[ترجمه ترگمان]skuas و McCormick ویلسون و petrels ویلسون تا دورترین مناطق نیم کره شمالی پرواز می کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Mile after mile, country after country, the sun ripens grass stems and seeds across the northern hemisphere.
[ترجمه گوگل]مایل به مایل، کشور به کشور، خورشید ساقه ها و دانه های علف را در سراسر نیمکره شمالی می کند
[ترجمه ترگمان]مایل پس از یک مایل، کشور بعد از کشور، خورشید ripens ساقه و دانه ها در نیم کره شمالی است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. This pattern is repeated in the route of the sun's progress in the northern hemisphere today.
[ترجمه گوگل]این الگو امروزه در مسیر پیشروی خورشید در نیمکره شمالی تکرار می شود
[ترجمه ترگمان]این الگو در مسیر پیشرفت خورشید در نیم کره شمالی امروز تکرار می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

انگلیسی به انگلیسی

• hemisphere north of the equator

پیشنهاد کاربران

بپرس