northbound

/ˈnɔːrθbaʊnd//ˈnɔːθbaʊnd/

معنی: عازم شمال
معانی دیگر: به سوی شمال

بررسی کلمه

صفت ( adjective )
• : تعریف: going toward the north.

جمله های نمونه

1. a northbound train
ترن عازم شمال

2. A 25 mile traffic jam clogged the northbound carriageway of the M
[ترجمه گوگل]ترافیک 25 مایلی باعث مسدود شدن کالسکه به سمت شمال M
[ترجمه ترگمان]یک حرکت ۲۵ مایلی ترافیک، قسمت شمال شرقی را مسدود کرده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. Northbound traffic may be delayed because of an accident on the motorway.
[ترجمه گوگل]ممکن است ترافیک شمال به دلیل تصادف در بزرگراه به تاخیر بیفتد
[ترجمه ترگمان]ممکن است ترافیک هوایی به دلیل تصادف در بزرگراه به تاخیر بیفتد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Traffic in the northbound lane is at a complete standstill.
[ترجمه گوگل]تردد در مسیر شمال متوقف شده است
[ترجمه ترگمان]ترافیک در بخش شمال یک وقفه کامل است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. A 20-mile jam built up on the northbound lanes near Birmingham.
[ترجمه گوگل]یک مربا به طول 20 مایل در مسیرهای شمالی نزدیک بیرمنگام ایجاد شده است
[ترجمه ترگمان]یک jam ۲۰ مایلی در مسیرهای عازم جنوب در نزدیکی بیرمنگام بنا شده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Northbound traffic will have to be diverted onto minor roads.
[ترجمه گوگل]ترافیک به سمت شمال باید به جاده های کوچک منحرف شود
[ترجمه ترگمان]ترافیک northbound باید به جاده های فرعی منحرف شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. He took a northbound trolley on State Street.
[ترجمه گوگل]او یک چرخ دستی به سمت شمال در خیابان ایالتی سوار شد
[ترجمه ترگمان]سوار تراموا شد و عازم خیابان State شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Northbound and eastbound trains connect at New York.
[ترجمه گوگل]قطارهای شمال و شرق در نیویورک به هم متصل می شوند
[ترجمه ترگمان]قطار northbound و eastbound به نیویورک وصل می شوند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Flaggers will direct traffic, giving preference to northbound traffic in the morning and southbound in the evening.
[ترجمه گوگل]پرچم‌داران ترافیک را هدایت می‌کنند و به ترافیک شمال در صبح و به سمت جنوب در عصر ترجیح می‌دهند
[ترجمه ترگمان]Flaggers ترافیک مستقیم را هدایت می کند و اولویت را به ترافیک وارد شده در صبح و جنوب در عصر می دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Boyle said Santos' southbound minivan slid into the northbound lane, where it collided with a Ford Bronco.
[ترجمه گوگل]بویل گفت که مینی ون سانتوس به سمت جنوب به سمت شمال سر خورد و در آنجا با یک فورد برانکو برخورد کرد
[ترجمه ترگمان]بویل به طرف خیابان northbound رفت، جایی که با ماشین فورد برخورد کرده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Eventually the suspects crossed over into northbound lanes and exited the freeway in Imperial Beach.
[ترجمه گوگل]در نهایت مظنونان از مسیرهای شمالی عبور کردند و از آزادراه در ساحل امپریال خارج شدند
[ترجمه ترگمان]سرانجام این مظنونان به خیابان های شمال رفتند و از بزرگراه در ساحل Imperial خارج شدند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Border Patrol agents there stopped northbound cars and trucks to search for illegal aliens and drugs.
[ترجمه گوگل]ماموران گشت مرزی در آنجا اتومبیل ها و کامیون های شمال را برای جستجوی بیگانگان غیرقانونی و مواد مخدر متوقف کردند
[ترجمه ترگمان]ماموران گشت مرزی در آنجا اتومبیل ها و کامیون ها را متوقف کردند تا به دنبال بیگانگان و مواد مخدر غیرقانونی بگردند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. It wants to add a northbound entry slip road and a southbound exit slip road to the junction.
[ترجمه گوگل]می خواهد یک جاده لغزشی ورودی به شمال و یک جاده لغزشی خروجی به سمت جنوب را به تقاطع اضافه کند
[ترجمه ترگمان]می خواهد وارد جاده فرعی northbound شود و از جاده خروجی جنوبی به تقاطع خیابان جنوبی برسد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Northbound around the hills about 30 meters, that is, of Imperial, also known as Lecheng from.
[ترجمه گوگل]شمال به اطراف تپه در حدود 30 متر، است که، از امپراتوری، همچنین به عنوان Lecheng از شناخته شده است
[ترجمه ترگمان]اطراف تپه های اطراف حدود ۳۰ متر، یعنی امپراتوری سلطنتی، که به as از آن نیز مشهور است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. Where is the stop for the northbound 108 trolley - bus ?
[ترجمه گوگل]ایستگاه واگن برقی 108 به شمال کجاست؟
[ترجمه ترگمان]ایستگاه اتوبوس ۱۰۸ به کجا می رود؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

عازم شمال (صفت)
northbound

تخصصی

[عمران و معماری] عازم شمال

انگلیسی به انگلیسی

• moving in a northerly direction, headed towards the north
northbound roads, cars, trains, etc lead or are travelling towards the north.

پیشنهاد کاربران

بپرس