normandy

/ˈnɔːrməndi//ˈnɔːməndi/

ناحیه ی نورماندی (در شمال غربی فرانسه)

بررسی کلمه

اسم ( noun )
• : تعریف: a French province on the English Channel.

جمله های نمونه

1. the allied invasion of normandy
حمله ی متفقین به ساحل نرماندی

2. the allied landing in normandy
پیاده شدن متفقین در نورماندی

3. the allies established a beachhead at normandy
متفقین در نور ماندی سرپلی بر قرار کردند.

4. I had been in action bombarding the Normandy coast.
[ترجمه گوگل]من در حال بمباران ساحل نرماندی بودم
[ترجمه ترگمان]من در حال حمله به سمت ساحل \"نورماندی\" بودم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Although this part of Normandy was badly bombed during the war it has been completely reconstructed.
[ترجمه گوگل]اگرچه این بخش از نرماندی در طول جنگ به شدت بمباران شد اما به طور کامل بازسازی شده است
[ترجمه ترگمان]اگرچه این قسمت از نورماندی به شدت بمباران شده است، اما در طول جنگ به طور کامل بازسازی شده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. In July 1346 he landed in Normandy with an army of perhaps some 000 men.
[ترجمه گوگل]در ژوئیه 1346 او با ارتشی حدود 000 نفر در نرماندی پیاده شد
[ترجمه ترگمان]در سال ۱۳۴۶ او با لشکری مرکب از حدود ۱،۰۰۰ نفر در نورماندی پیاده شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. These Normandy mosquitoes were the largest and most persistent that I had ever encountered.
[ترجمه گوگل]این پشه های نرماندی بزرگترین و ماندگارترین پشه هایی بودند که من تا به حال با آنها روبرو شده بودم
[ترجمه ترگمان]این پشه ها Normandy بزرگ ترین و most بودند که تا به حال دیده بودم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. The Conqueror's bishops in Normandy included his half-brother, Odo of Bayeux, and several of high baronial rank.
[ترجمه گوگل]اسقف های فاتح در نرماندی شامل برادر ناتنی او، اودو از بایو، و چندین نفر از رده های بالای بارونی بودند
[ترجمه ترگمان]اسقف های فاتح در نورماندی شامل برادر ناتنی او، Odo of، و چندین تن از اعیان و اعیان منش بودند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. But progress is on the march in Normandy, and in a big way.
[ترجمه گوگل]اما پیشرفت در نرماندی و به شکلی بزرگ در راه است
[ترجمه ترگمان]اما پیشرفت در نورماندی و در یک راه بزرگ است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Flying over Normandy he descended to ground level to escape the fog and to find his bearings.
[ترجمه گوگل]او با پرواز بر فراز نرماندی به سطح زمین فرود آمد تا از مه فرار کند و یاتاقان خود را پیدا کند
[ترجمه ترگمان]پرواز کنان به طرف نورماندی پیاده شد تا از مه فرار کند و مسیرش را پیدا کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. In Normandy are two interesting cathedrals at Bayeux and Coutances.
[ترجمه گوگل]در نرماندی دو کلیسای جامع جالب در Bayeux و Coutances وجود دارد
[ترجمه ترگمان]در نورماندی دو کلیسای جامع جالب در Bayeux و Coutances وجود دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Preparations for the Normandy landings took place here because the terrain is similar to that which faced the Allied invasion forces.
[ترجمه گوگل]آماده سازی برای فرود نرماندی در اینجا انجام شد زیرا زمین شبیه به آن چیزی است که نیروهای متفقین با آن روبرو بودند
[ترجمه ترگمان]آماده سازی برای the در اینجا به این دلیل انجام شد که زمین شبیه به نیروهای تهاجمی متفقین بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Here, in modern Normandy and Brittany, Roman remains were scanty and a new Romanesque style evolved.
[ترجمه گوگل]در اینجا، در نرماندی و بریتانی مدرن، بقایای رومی اندک بود و سبک جدید رومی تکامل یافت
[ترجمه ترگمان]در اینجا، در نورماندی و برتانی، بقایای رومیان بسیار اندک هستند و سبک رومی جدیدی تکامل یافته است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Accordingly, she left home in Normandy and, entering Marat's Paris house, found him in his bathtub.
[ترجمه گوگل]بر این اساس، او خانه را در نرماندی ترک کرد و با ورود به خانه مارات در پاریس، او را در وان حمام خود یافت
[ترجمه ترگمان]بدین ترتیب در نور ماندی به خانه رفت و وارد خانه ما را شد، او را در وان حمام یافت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

انگلیسی به انگلیسی

• region in northern france

پیشنهاد کاربران

ناحیه ای در شمال کشور فرانسه که توسط شارل سوم به وایکینگ های نروژی بخشیده شد تا از حملات و تهاجمات آنها به خاک فرانسه جلوگیری شود.

بپرس