1. normally a boy's voice breaks at fifteen
معمولا در پانزده سالگی صدای پسران دورگه می شود.
2. he acted normally
رفتار او بهنجار بود (او طبیعی عمل کرد).
3. this is one of his off days; he normally plays better
امروز روز او نیست،معمولا بهتر بازی می کند.
4. She doesn't normally arrive until ten.
[ترجمه گوگل]او معمولاً تا ساعت ده نمی رسد
[ترجمه ترگمان]او معمولا تا ساعت ده به اینجا نخواهد آمد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
5. Fish normally have a high metabolic rate.
[ترجمه گوگل]ماهی ها به طور معمول میزان متابولیسم بالایی دارند
[ترجمه ترگمان]معمولا ماهی نرخ متابولیک بالایی دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
6. I'm normally quick to complain about shoddy service.
[ترجمه گوگل]من معمولاً سریع از خدمات نامرغوب شکایت می کنم
[ترجمه ترگمان]من معمولا سریع در مورد یه سرویس مخفی شکایت می کنم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
7. I don't normally take my holiday in midsummer.
[ترجمه گوگل]من معمولا تعطیلات خود را در اواسط تابستان نمی گذارم
[ترجمه ترگمان]معمولا تعطیلات را در نیمه تابستان قبول نمی کنم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
8. I normally catch/take/get the 15 train to London.
[ترجمه گوگل]من معمولاً قطار 15 را به لندن میگیرم/میگیرم/میگیرم
[ترجمه ترگمان]من معمولا ۱۵ قطار به لندن می گیرم \/ می گیرم \/ می گیرم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
9. Sergeant Parrott normally spoke with an upper-crust accent.
[ترجمه گوگل]گروهبان طوطی معمولاً با لهجه ای از پوسته بالایی صحبت می کرد
[ترجمه ترگمان]گروهبان Parrott معمولا با لهجه بالایی حرف می زد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
10. They are normally a more benign audience.
[ترجمه گوگل]آنها معمولاً مخاطبان خوشبینتری هستند
[ترجمه ترگمان]آن ها معمولا تماشاگران خوبی هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
11. You wouldn't normally associate these two writers-their styles are completely different.
[ترجمه گوگل]شما معمولاً این دو نویسنده را با هم مرتبط نمی دانید - سبک آنها کاملاً متفاوت است
[ترجمه ترگمان]شما به طور معمول این دو نویسنده را دوست نخواهید داشت - سبک آن ها کاملا متفاوت است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
12. The locomotive is normally kept on static display in the National Railway Museum.
[ترجمه گوگل]لوکوموتیو به طور معمول در موزه راه آهن ملی به صورت ایستا نگهداری می شود
[ترجمه ترگمان]لوکوموتیو معمولا در موزه ملی راه آهن نگهداری می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
13. All airports in the country are working normally today.
[ترجمه گوگل]همه فرودگاه های کشور امروز به طور عادی کار می کنند
[ترجمه ترگمان]همه فرودگاه های کشور به طور عادی کار می کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
14. The rainy season in the Andes normally starts in December.
[ترجمه گوگل]فصل بارانی در آند به طور معمول از دسامبر شروع می شود
[ترجمه ترگمان]فصل بارندگی در کوه های آند در ماه دسامبر آغاز می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید