noontide

/ˈnuːntaɪd//ˈnuːntaɪd/

معنی: اوج، ظهر، نیم روز، بالاترین نقطه
معانی دیگر: نیمروز، ظهر، اوج، بالاترین نقطه

جمله های نمونه

1. We left home at the noontide.
[ترجمه گوگل]ظهر از خانه خارج شدیم
[ترجمه ترگمان]موقع ظهر به خانه برگشتیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. Next noontide saw the admirable woman in her usual place in the wine - shop, knitting away assiduously.
[ترجمه گوگل]ظهر بعد، زن تحسین برانگیزی را در جای همیشگی اش در مغازه شراب فروشی دید که با حوصله در حال بافتن بود
[ترجمه ترگمان]ظهر روز بعد، ظهر روز بعد، آن زن زیبا را در میخانه خود دید، با پشت کار، بافتن را کنار گذاشت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. And shakes this fragile frame at eve With throbbings of noontide.
[ترجمه گوگل]و این قاب شکننده را در شب با تپش های نیمروز می لرزاند
[ترجمه ترگمان]و این چارچوب شکننده را در شب قبل از ظهر فرا بگیرید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. " But wilt thou promise, " asked Pearl, " to take my hand, and mother's hand, to - morrow noontide? "
[ترجمه گوگل]پرل پرسید: "اما آیا قول می دهی که فردا ظهر فردا دست من و مادر را بگیری؟"
[ترجمه ترگمان]مروارید گفت: اما قول می دهی که دست من و مادرم را تا فردا ظهر ببری؟ \" \" \"
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Wilt thou stand here with mother and me, to - morrow noontide?
[ترجمه گوگل]آیا فردا ظهر با من و مادر اینجا بایستی؟
[ترجمه ترگمان]- به - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - -
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

اوج (اسم)
acme, climax, pinnacle, culmination, zenith, top, summit, apogee, apex, tip-top, pitch, crescendo, high tide, meridian, noontide

ظهر (اسم)
dorsum, dinner hour, noon, midday, noonday, dinnertime, meridian, noontide

نیم روز (اسم)
south, noon, midday, meridian, noontime, noontide

بالاترین نقطه (اسم)
noontide

انگلیسی به انگلیسی

• twelve o'clock in the daytime, midday, noontime (literary)

پیشنهاد کاربران

بپرس