دیکشنری
مترجم
بپرس
nonscheduled
(هواپیما و غیره) دارای پرواز در صورت بودن مشتری (نه طبق برنامه ی ثابت)، بدون برنامه، زمان بندی نشده
دنبال کنید
بررسی کلمه
صفت
( adjective )
• :
تعریف:
of a passenger or cargo carrier, not operating on a regular schedule.
انگلیسی به انگلیسی
• not planned, not scheduled
پیشنهاد کاربران
پیشنهادی ثبت نشده است. شما اولین نفر باشید
+ عکس و لینک
بپرس
سوالت رو اینجا بپرس
همه سوال ها