nonrandom


روانشناسى : غیرتصادفى

بررسی کلمه

صفت ( adjective )
• : تعریف: combined form of random.

جمله های نمونه

1. The cumulative process is directed by nonrandom survival.
[ترجمه گوگل]فرآیند تجمعی با بقای غیر تصادفی هدایت می شود
[ترجمه ترگمان]فرآیند تجمعی توسط بقای nonrandom هدایت می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. This nonrandom association represents unilateral errors in the morphogenesis of the spine, the first and second branchial arches.
[ترجمه گوگل]این ارتباط غیر تصادفی نشان دهنده خطاهای یک طرفه در مورفوژنز ستون فقرات، قوس های شاخه ای اول و دوم است
[ترجمه ترگمان]این انجمن nonrandom نشان دهنده خطاهای یک جانبه در the ستون فقرات، اولین و دومین طاق های نیمه دوم است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. Niche differentiation is evident from the nonrandom spatial distributions along microenvironmental gradients and plays an important role in sustaining high biodiversity.
[ترجمه گوگل]تمایز طاقچه از توزیع‌های فضایی غیر تصادفی در امتداد شیب‌های ریزمحیطی مشهود است و نقش مهمی در حفظ تنوع زیستی بالا ایفا می‌کند
[ترجمه ترگمان]تمایز niche از توزیع فضایی nonrandom در طول شیب های microenvironmental مشهود است و نقش مهمی را در حفظ تنوع زیستی ایفا می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. The restricted access mechanism meets the request of nonrandom matching and is favorable for setting up repeated game and trust mechanism and also favors contract management.
[ترجمه گوگل]مکانیسم دسترسی محدود درخواست تطبیق غیر تصادفی را برآورده می کند و برای راه اندازی مکانیسم بازی و اعتماد مکرر مطلوب است و همچنین به نفع مدیریت قرارداد است
[ترجمه ترگمان]مکانیسم دسترسی محدود، درخواست تطبیق nonrandom را برآورده می کند و برای ایجاد یک بازی تکراری و مکانیزم اعتماد مطلوب است و همچنین مدیریت قرارداد را مورد عنایت قرار می دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. The evidence suggests that not only is it nonrandom and parochial, but it is difficult to come by at all.
[ترجمه گوگل]شواهد حاکی از آن است که نه تنها غیرتصادفی و جزئی نیست، بلکه دستیابی به آن اصلاً دشوار است
[ترجمه ترگمان]شواهد نشان می دهند که نه تنها محدود و محدود است، اما مشکل است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. These findings indicate that head injuries are nonrandom and likely to occur in certain types of individuals under certain circumstances.
[ترجمه گوگل]این یافته‌ها نشان می‌دهد که آسیب‌های سر غیر تصادفی هستند و احتمالاً در انواع خاصی از افراد تحت شرایط خاص رخ می‌دهند
[ترجمه ترگمان]این یافته ها حاکی از آن هستند که آسیب های سر در انواع خاصی از افراد تحت شرایط خاص رخ می دهند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. The results could not be explained by nonrandom genotyping error or by population stratification and were robust to alternative analyses.
[ترجمه گوگل]نتایج را نمی توان با خطای ژنوتیپ غیر تصادفی یا با طبقه بندی جمعیت توضیح داد و برای تجزیه و تحلیل های جایگزین قوی بود
[ترجمه ترگمان]نتایج را نمی توان با استفاده از خطای genotyping genotyping یا طبقه بندی جمعیت توضیح داد و برای تحلیل های جایگزین مقاوم بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Methods: Nonrandom purposive sampling was used to select key respondents to conduct indepth interview.
[ترجمه گوگل]روش‌ها: برای انتخاب پاسخ‌دهندگان کلیدی برای انجام مصاحبه عمیق از نمونه‌گیری هدفمند غیرتصادفی استفاده شد
[ترجمه ترگمان]روش ها: nonrandom sampling هدفمند برای انتخاب پاسخ دهندگان کلیدی برای انجام مصاحبه indepth استفاده شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. This weak version of nonrandom mutation is hardly even an issue anymore, but a stronger version is more of a juicy heresy .
[ترجمه گوگل]این نسخه ضعیف از جهش غیرتصادفی دیگر حتی مشکلی ندارد، اما نسخه قوی تر بیشتر یک بدعت آبدار است
[ترجمه ترگمان]این نسخه ضعیف از جهش ژنی، دیگر حتی یک مساله نیست، بلکه نسخه قوی تر از بدعت juicy است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Chance is a minor ingredient in the Darwinian recipe, but the most important ingredient is cumulative selection which is quintessentially nonrandom.
[ترجمه گوگل]شانس یک عنصر جزئی در دستور داروینی است، اما مهمترین عنصر انتخاب تجمعی است که اساساً غیرتصادفی است
[ترجمه ترگمان]تصادف یک جز اصلی در دستورالعمل داروین است، اما مهم ترین جز انتخاب تجمعی است که quintessentially nonrandom است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. The purpose of this chapter is to demonstrate the power of this cumulative selection as a fundamentally nonrandom process.
[ترجمه گوگل]هدف این فصل نشان دادن قدرت این انتخاب تجمعی به عنوان یک فرآیند اساسا غیر تصادفی است
[ترجمه ترگمان]هدف این فصل نشان دادن قدرت این انتخاب تجمعی به عنوان یک فرآیند fundamentally بنیادی است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. In information theory, the average information content - a measure of nonrandom ness in a signal.
[ترجمه گوگل]در تئوری اطلاعات، میانگین محتوای اطلاعات - معیاری از غیرتصادفی بودن در یک سیگنال است
[ترجمه ترگمان]در نظریه اطلاعات، متوسط محتوای اطلاعاتی - معیاری از nonrandom بودن در یک سیگنال است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. The numerical results for a group of roughly estimated parameters show that the proposed model may be able to explain the nonrandom usage of synonymous codons.
[ترجمه گوگل]نتایج عددی برای گروهی از پارامترهای تقریباً تخمین زده شده نشان می‌دهد که مدل پیشنهادی ممکن است بتواند استفاده غیرتصادفی از کدون‌های مترادف را توضیح دهد
[ترجمه ترگمان]نتایج عددی برای گروهی از پارامترهای برآورد شده تقریبا تخمینی نشان می دهد که مدل پیشنهادی ممکن است بتواند کاربرد nonrandom of مترادف را توضیح دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. A control chart may indicate an out-of- control condition when some nonrandom patterns occur.
[ترجمه گوگل]یک نمودار کنترل ممکن است زمانی که برخی از الگوهای غیرتصادفی رخ می دهد، وضعیت خارج از کنترل را نشان دهد
[ترجمه ترگمان]نمودار کنترل ممکن است نشان دهنده شرایط خارج از کنترل باشد زمانی که برخی الگوهای nonrandom رخ می دهند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

تخصصی

[ریاضیات] غیر تصادفی

پیشنهاد کاربران

بپرس