عبارت "nonproliferation" ( عدم اشاعه ) به معنای جلوگیری از گسترش یا افزایش چیزی است، به ویژه در زمینه های تسلیحات هسته ای، شیمیایی یا بیولوژیکی. در زبان انگلیسی، این واژه در ترکیب با کلمات مختلفی به کار می رود که در ادامه به برخی از رایج ترین آن ها همراه با معادل فارسی شان اشاره می کنیم:
... [مشاهده متن کامل]
🔹 ترکیب های رایج با "nonproliferation" و معادل های فارسی
nonproliferation treaty – پیمان عدم اشاعه
مثال: The Nuclear Nonproliferation Treaty ( NPT ) aims to prevent the spread of nuclear weapons.
پیمان عدم اشاعه هسته ای ( NPT ) با هدف جلوگیری از گسترش سلاح های هسته ای تدوین شده است.
nonproliferation regime – نظام عدم اشاعه
مثال: The international nonproliferation regime faces challenges from emerging nuclear states.
نظام بین المللی عدم اشاعه با چالش هایی از سوی کشورهای هسته ای نوظهور مواجه است.
nonproliferation efforts – تلاش های عدم اشاعه
مثال: Global nonproliferation efforts have intensified in recent years.
تلاش های جهانی برای عدم اشاعه در سال های اخیر شدت یافته اند.
nonproliferation policy – سیاست عدم اشاعه
مثال: The country's nonproliferation policy focuses on diplomatic engagement.
سیاست عدم اشاعه این کشور بر تعاملات دیپلماتیک متمرکز است.
nonproliferation agreement – توافق نامه عدم اشاعه
مثال: Several nations signed a nonproliferation agreement to curb the spread of nuclear technology.
چندین کشور توافق نامه ای برای مهار گسترش فناوری هسته ای امضا کردند.
nonproliferation measures – اقدامات عدم اشاعه
مثال: Implementing strict nonproliferation measures is crucial for global security.
اجرای اقدامات سختگیرانه عدم اشاعه برای امنیت جهانی حیاتی است.
nonproliferation norms – هنجارهای عدم اشاعه
مثال: Adherence to nonproliferation norms strengthens international trust.
پایبندی به هنجارهای عدم اشاعه اعتماد بین المللی را تقویت می کند.
nonproliferation objectives – اهداف عدم اشاعه
مثال: The conference outlined key nonproliferation objectives for the coming decade.
کنفرانس اهداف کلیدی عدم اشاعه برای دهه آینده را ترسیم کرد.
nonproliferation initiatives – ابتکارات عدم اشاعه
مثال: New nonproliferation initiatives aim to address emerging threats.
ابتکارات جدید عدم اشاعه به منظور مقابله با تهدیدات نوظهور طراحی شده اند.
nonproliferation compliance – پایبندی به عدم اشاعه
مثال: Monitoring nonproliferation compliance ensures treaty effectiveness.
نظارت بر پایبندی به عدم اشاعه، اثربخشی پیمان را تضمین می کند.
این ترکیب ها بیشتر در متون دیپلماتیک، حقوق بین الملل و سیاست گذاری های امنیتی به کار می روند. در فارسی، معادل های آن ها بسته به زمینه می تواند متفاوت باشد، اما اغلب از اصطلاحاتی مانند "عدم اشاعه"، "مهار گسترش" یا "محدودسازی" استفاده می شود.
chatgpt
... [مشاهده متن کامل]
🔹 ترکیب های رایج با "nonproliferation" و معادل های فارسی
nonproliferation treaty – پیمان عدم اشاعه
مثال: The Nuclear Nonproliferation Treaty ( NPT ) aims to prevent the spread of nuclear weapons.
پیمان عدم اشاعه هسته ای ( NPT ) با هدف جلوگیری از گسترش سلاح های هسته ای تدوین شده است.
nonproliferation regime – نظام عدم اشاعه
مثال: The international nonproliferation regime faces challenges from emerging nuclear states.
نظام بین المللی عدم اشاعه با چالش هایی از سوی کشورهای هسته ای نوظهور مواجه است.
nonproliferation efforts – تلاش های عدم اشاعه
مثال: Global nonproliferation efforts have intensified in recent years.
تلاش های جهانی برای عدم اشاعه در سال های اخیر شدت یافته اند.
nonproliferation policy – سیاست عدم اشاعه
مثال: The country's nonproliferation policy focuses on diplomatic engagement.
سیاست عدم اشاعه این کشور بر تعاملات دیپلماتیک متمرکز است.
nonproliferation agreement – توافق نامه عدم اشاعه
مثال: Several nations signed a nonproliferation agreement to curb the spread of nuclear technology.
چندین کشور توافق نامه ای برای مهار گسترش فناوری هسته ای امضا کردند.
nonproliferation measures – اقدامات عدم اشاعه
مثال: Implementing strict nonproliferation measures is crucial for global security.
اجرای اقدامات سختگیرانه عدم اشاعه برای امنیت جهانی حیاتی است.
nonproliferation norms – هنجارهای عدم اشاعه
مثال: Adherence to nonproliferation norms strengthens international trust.
پایبندی به هنجارهای عدم اشاعه اعتماد بین المللی را تقویت می کند.
nonproliferation objectives – اهداف عدم اشاعه
مثال: The conference outlined key nonproliferation objectives for the coming decade.
کنفرانس اهداف کلیدی عدم اشاعه برای دهه آینده را ترسیم کرد.
nonproliferation initiatives – ابتکارات عدم اشاعه
مثال: New nonproliferation initiatives aim to address emerging threats.
ابتکارات جدید عدم اشاعه به منظور مقابله با تهدیدات نوظهور طراحی شده اند.
nonproliferation compliance – پایبندی به عدم اشاعه
مثال: Monitoring nonproliferation compliance ensures treaty effectiveness.
نظارت بر پایبندی به عدم اشاعه، اثربخشی پیمان را تضمین می کند.
این ترکیب ها بیشتر در متون دیپلماتیک، حقوق بین الملل و سیاست گذاری های امنیتی به کار می روند. در فارسی، معادل های آن ها بسته به زمینه می تواند متفاوت باشد، اما اغلب از اصطلاحاتی مانند "عدم اشاعه"، "مهار گسترش" یا "محدودسازی" استفاده می شود.
منع گسترش فعالیت های هسته ای