nonproliferation

/nanprəˌlɪfəˈreɪʃən//nanprəˌlɪfəˈreɪʃən/

(به ویژه در مورد جلوگیری از گسترش سلاح های اتمی) ناگسترش

بررسی کلمه

اسم ( noun )
• : تعریف: the action, process, or policy of restricting growth in numbers of something, esp. nuclear weapons.

جمله های نمونه

1. The necessity for nuclear nonproliferation seems clear.
[ترجمه گوگل]ضرورت عدم اشاعه تسلیحات هسته ای روشن به نظر می رسد
[ترجمه ترگمان]ضرورت for هسته ای به نظر روشن می رسد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. Both countries are signatories to the Nuclear Non-Proliferation Treaty.
[ترجمه گوگل]هر دو کشور پیمان منع گسترش سلاح های هسته ای را امضا کرده اند
[ترجمه ترگمان]هر دو کشور پیمان منع گسترش سلاح های هسته ای را امضا کردند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. The government seeks to promote non-proliferation and disarmament.
[ترجمه گوگل]دولت به دنبال ترویج عدم اشاعه و خلع سلاح است
[ترجمه ترگمان]دولت به دنبال ترویج عدم تکثیر و خلع سلاح است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Over 20 countries have now signed the Nuclear Non-proliferation Treaty.
[ترجمه گوگل]اکنون بیش از 20 کشور معاهده منع گسترش سلاح های هسته ای را امضا کرده اند
[ترجمه ترگمان]در حال حاضر بیش از ۲۰ کشور معاهده عدم تکثیر سلاح های هسته ای را امضا کرده اند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Does non-proliferation apply to everyone else but not to us?
[ترجمه گوگل]آیا عدم اشاعه در مورد همه افراد دیگر صدق می کند اما برای ما نه؟
[ترجمه ترگمان]آیا تکثیر غیر تکثیر برای همه به غیر از ما اعمال نمی شود؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Thus, any serious, nonproliferation policy aims to make it as difficult as possible to obtain plutonium.
[ترجمه گوگل]بنابراین، هر سیاست جدی و منع اشاعه با هدف ایجاد مشکل در دستیابی به پلوتونیوم تا حد ممکن است
[ترجمه ترگمان]بنابراین، هر گونه سیاست جدی و جدی برای بدست آوردن پلوتونیوم به سختی می تواند آن را دشوار کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. All that argues for the vigorous pursuit of nuclear non-proliferation.
[ترجمه گوگل]همه اینها برای پیگیری جدی عدم اشاعه هسته ای استدلال می کند
[ترجمه ترگمان]تنها چیزی که به دنبال دستیابی شدید به تکثیر سلاح های هسته ای است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Would not it be far better to seek an effective non-proliferation treaty than to go for a new generation of nuclear weapons?
[ترجمه گوگل]آیا بهتر نیست که به دنبال یک معاهده موثر منع گسترش سلاح های هسته ای باشیم تا اینکه به سراغ نسل جدیدی از سلاح های هسته ای برویم؟
[ترجمه ترگمان]آیا بهتر نیست که به دنبال یک معاهده منع تکثیر سلاح های هسته ای باشیم تا اینکه به دنبال نسل جدیدی از سلاح های هسته ای باشیم؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. If nuclear non-proliferation - Hon. Members More, more.
[ترجمه گوگل]اگر عدم اشاعه هسته ای - محترم اعضا بیشتر، بیشتر
[ترجمه ترگمان]اگر Hon هسته ای اتمی بیش از پیش به کار خود ادامه دهند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. If nuclear non-proliferation is good enough for the rest of the world, why is not it good enough for us?
[ترجمه گوگل]اگر عدم اشاعه هسته ای برای بقیه جهان به اندازه کافی خوب است، چرا برای ما به اندازه کافی خوب نیست؟
[ترجمه ترگمان]اگر تکثیر سلاح های هسته ای به اندازه کافی برای بقیه دنیا خوب باشد، چرا برای ما خوب نیست؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. We committed ourselves to arms control, disarmament and non-proliferation and to the conclusion of a chemical weapons convention this year.
[ترجمه گوگل]ما خود را متعهد به کنترل تسلیحات، خلع سلاح و عدم اشاعه و انعقاد کنوانسیون تسلیحات شیمیایی در سال جاری کردیم
[ترجمه ترگمان]ما خود را متعهد به کنترل تسلیحات، خلع سلاح و عدم تکثیر سلاح های شیمیایی و انعقاد قرارداد سلاح های شیمیایی در سال جاری نمودیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. The hon. Gentleman draws attention to the non-proliferation treaty.
[ترجمه گوگل]محترم جنتلمن توجه خود را به معاهده عدم اشاعه جلب می کند
[ترجمه ترگمان]عزیزم این آقا توجه خود را به پیمان عدم تکثیر جلب می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. That is the most difficult and persistent area of non-proliferation.
[ترجمه گوگل]این سخت ترین و پایدارترین حوزه عدم اشاعه است
[ترجمه ترگمان]این دشوارترین و پایدارترین حوزه تکثیر غیر تکثیر است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Her decision drew strong criticism from environmental groups, nuclear non-proliferation activists and some members of Congress.
[ترجمه گوگل]تصمیم او با انتقاد شدید گروه های محیط زیست، فعالان منع گسترش سلاح های هسته ای و برخی از اعضای کنگره مواجه شد
[ترجمه ترگمان]تصمیم او انتقادات شدیدی از سوی گروه های زیست محیطی، فعالان ضد تکثیر هسته ای و برخی از اعضای کنگره را برانگیخت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. We must also pursue nuclear non-proliferation as vigorously as we can.
[ترجمه گوگل]ما همچنین باید تا آنجا که می توانیم عدم اشاعه هسته ای را با جدیت دنبال کنیم
[ترجمه ترگمان]ما همچنین باید سلاح های هسته ای را تا آنجا که می توانیم به شدت دنبال کنیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

انگلیسی به انگلیسی

• limitation of the production or distribution of something (especially nuclear weapons); not proliferating

پیشنهاد کاربران

عبارت "nonproliferation" ( عدم اشاعه ) به معنای جلوگیری از گسترش یا افزایش چیزی است، به ویژه در زمینه های تسلیحات هسته ای، شیمیایی یا بیولوژیکی. در زبان انگلیسی، این واژه در ترکیب با کلمات مختلفی به کار می رود که در ادامه به برخی از رایج ترین آن ها همراه با معادل فارسی شان اشاره می کنیم:
...
[مشاهده متن کامل]

🔹 ترکیب های رایج با "nonproliferation" و معادل های فارسی
nonproliferation treaty – پیمان عدم اشاعه
مثال: The Nuclear Nonproliferation Treaty ( NPT ) aims to prevent the spread of nuclear weapons.
پیمان عدم اشاعه هسته ای ( NPT ) با هدف جلوگیری از گسترش سلاح های هسته ای تدوین شده است.
nonproliferation regime – نظام عدم اشاعه
مثال: The international nonproliferation regime faces challenges from emerging nuclear states.
نظام بین المللی عدم اشاعه با چالش هایی از سوی کشورهای هسته ای نوظهور مواجه است.
nonproliferation efforts – تلاش های عدم اشاعه
مثال: Global nonproliferation efforts have intensified in recent years.
تلاش های جهانی برای عدم اشاعه در سال های اخیر شدت یافته اند.
nonproliferation policy – سیاست عدم اشاعه
مثال: The country's nonproliferation policy focuses on diplomatic engagement.
سیاست عدم اشاعه این کشور بر تعاملات دیپلماتیک متمرکز است.
nonproliferation agreement – توافق نامه عدم اشاعه
مثال: Several nations signed a nonproliferation agreement to curb the spread of nuclear technology.
چندین کشور توافق نامه ای برای مهار گسترش فناوری هسته ای امضا کردند.
nonproliferation measures – اقدامات عدم اشاعه
مثال: Implementing strict nonproliferation measures is crucial for global security.
اجرای اقدامات سختگیرانه عدم اشاعه برای امنیت جهانی حیاتی است.
nonproliferation norms – هنجارهای عدم اشاعه
مثال: Adherence to nonproliferation norms strengthens international trust.
پایبندی به هنجارهای عدم اشاعه اعتماد بین المللی را تقویت می کند.
nonproliferation objectives – اهداف عدم اشاعه
مثال: The conference outlined key nonproliferation objectives for the coming decade.
کنفرانس اهداف کلیدی عدم اشاعه برای دهه آینده را ترسیم کرد.
nonproliferation initiatives – ابتکارات عدم اشاعه
مثال: New nonproliferation initiatives aim to address emerging threats.
ابتکارات جدید عدم اشاعه به منظور مقابله با تهدیدات نوظهور طراحی شده اند.
nonproliferation compliance – پایبندی به عدم اشاعه
مثال: Monitoring nonproliferation compliance ensures treaty effectiveness.
نظارت بر پایبندی به عدم اشاعه، اثربخشی پیمان را تضمین می کند.
این ترکیب ها بیشتر در متون دیپلماتیک، حقوق بین الملل و سیاست گذاری های امنیتی به کار می روند. در فارسی، معادل های آن ها بسته به زمینه می تواند متفاوت باشد، اما اغلب از اصطلاحاتی مانند "عدم اشاعه"، "مهار گسترش" یا "محدودسازی" استفاده می شود.
chatgpt

منع گسترش، عدم اشاعه
the controlling of the spread and/or amount of something, especially nuclear or chemical weapons
کنترل و منع گسترش سلاح های اتمی یا شیمیایی
a non - proliferation treaty
منابع• https://dictionary.cambridge.org/us/dictionary/english/non-proliferation
عدم اشاعه
عدم گسترش ، عدم تکثیر

بپرس