1. a nonproductive plan
طرح بی بازده
2. The world is rejecting non-productive socialism as it rejected feudalism.
[ترجمه گوگل]جهان همانگونه که فئودالیسم را رد کرد، سوسیالیسم غیرمولد را رد می کند
[ترجمه ترگمان]جهان سوسیالیسم non را رد می کند چرا که ملوک الطوایفی را رد می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
3. Nonproductive expenditures keep tapering down.
[ترجمه گوگل]مخارج غیرمولد همچنان کاهش می یابد
[ترجمه ترگمان]هزینه های Nonproductive کاهش می یابد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
4. Basically that argument was simply that the country could not afford to go on expanding non-productive sectors such as social services.
[ترجمه گوگل]اساساً آن بحث صرفاً این بود که کشور نمیتواند به توسعه بخشهای غیرمولد مانند خدمات اجتماعی ادامه دهد
[ترجمه ترگمان]اساسا این استدلال به سادگی این است که کشور توان مالی گسترش بخش های تولیدی مانند خدمات اجتماعی را ندارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
5. In a sane world meaningless repetition of non-productive activity would be seen to be a variety of obsessive-compulsive disorder.
[ترجمه گوگل]در یک دنیای عاقل، تکرار بیمعنای فعالیتهای غیرمولد، انواعی از اختلالات وسواس فکری-اجباری است
[ترجمه ترگمان]در یک دنیای معقول، تکرار بی معنی از فعالیت غیر مولد به عنوان نوعی اختلال وسواس اجباری تلقی می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
6. Measures were taken to make the nonproductive expenses remain down.
[ترجمه گوگل]تدابیری اتخاذ شد تا هزینه های غیرمولد پایین بماند
[ترجمه ترگمان]اقدام های لازم برای کاهش هزینه ها انجام شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
7. Measures were taken to made the nonproductive expenses remain down.
[ترجمه گوگل]تدابیری اتخاذ شد تا هزینه های غیرمولد پایین بماند
[ترجمه ترگمان]اقداماتی انجام شد تا هزینه های nonproductive کاهش یابد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
8. Measures were taken to nonproductive expenses.
[ترجمه گوگل]اقداماتی برای هزینه های غیرمولد انجام شد
[ترجمه ترگمان]برای کاهش هزینه ها اقداماتی انجام شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
9. Manufacturing task is hit fully, nonproductive job also is arranged completely.
[ترجمه گوگل]وظیفه تولید به طور کامل انجام می شود، کار غیر مولد نیز به طور کامل تنظیم شده است
[ترجمه ترگمان]کار تولید به طور کامل مورد هدف قرار می گیرد، کار nonproductive نیز به طور کامل تنظیم شده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
10. Will chronic nonproductive cough with bronchial hyperresponsiveness be cough variant asthma?
[ترجمه گوگل]آیا سرفه مزمن غیرمولد همراه با حساسیت بیش از حد برونش، آسم نوع سرفه خواهد بود؟
[ترجمه ترگمان]ممکنه یه سرفه nonproductive chronic داشته باشه؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
11. About two thirds of the patients have a nonproductive cough.
[ترجمه گوگل]حدود دو سوم بیماران سرفه غیرمولد دارند
[ترجمه ترگمان]حدود دو سوم بیماران مبتلا به سرفه nonproductive هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
12. An enterprise should pay attention to nonproductive expense.
[ترجمه گوگل]یک شرکت باید به هزینه های غیرمولد توجه کند
[ترجمه ترگمان]یک شرکت باید به هزینه nonproductive توجه کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
13. All those taxes and regulations force small business to keep nonproductive employees on the payroll.
[ترجمه گوگل]همه آن مالیات ها و مقررات، مشاغل کوچک را مجبور می کند تا کارکنان غیرمولد را در لیست حقوق و دستمزد نگه دارند
[ترجمه ترگمان]همه آن مالیات ها و مقررات کسب وکار کوچک را وادار به نگه داری کارمندان در لیست حقوق می کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
14. These inhibitors mainly include a couple of chemical synthetic drugs which remains some kinds of by-effect such as dysgeusia, angioedema and nonproductive cough and so on.
[ترجمه گوگل]این مهارکنندهها عمدتاً شامل چند داروی مصنوعی شیمیایی هستند که برخی از عوارض جانبی مانند دیسگوزی، آنژیوادم و سرفه غیرمولد و غیره باقی میمانند
[ترجمه ترگمان]این بازدارنده ها به طور عمده شامل چند ماده شیمیایی مصنوعی هستند که برخی از انواع اثرات جانبی مثل dysgeusia، angioedema و nonproductive و غیره وجود دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید