2. They will threaten legal action for nonpayment.
[ترجمه مهدی] آنها تهدید کردند که بخاطر عدم پرداخت طلبشان اقدام قانونی خواهند کرد
|
[ترجمه گوگل]آنها تهدید به اقدام قانونی برای عدم پرداخت خواهند کرد [ترجمه ترگمان]آن ها اقدام قانونی for را تهدید خواهند کرد [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
3. Labor demonstrations, particularly those protesting nonpayment of back wages, continued.
[ترجمه گوگل]تظاهرات کارگری، به ویژه تظاهرات اعتراضی به عدم پرداخت دستمزدهای عقب افتاده، ادامه یافت [ترجمه ترگمان]تظاهرات کارگری، به ویژه کسانی که معترض بودند، ادامه یافت [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
4. His property was confiscated for nonpayment of taxes.
[ترجمه گوگل]اموال او به دلیل عدم پرداخت مالیات مصادره شد [ترجمه ترگمان]اموالش برای nonpayment مالیات مصادره شده بود [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
5. A writ was served on him for nonpayment of debt.
[ترجمه گوگل]حکمی به دلیل عدم پرداخت بدهی به وی ابلاغ شد [ترجمه ترگمان]یک حکم برای پرداخت بدهی به او داده شد [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
6. He was indicted for nonpayment.
[ترجمه گوگل]او به دلیل عدم پرداخت پول متهم شد [ترجمه ترگمان]او به جرم جاسوسی متهم شده بود [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
7. Their first step in to serve you with a writ for nonpayment of debt, and then you are forced to go to law.
[ترجمه گوگل]اولین قدم آنها برای ارائه یک برگه عدم پرداخت بدهی به شما وارد می شود و سپس مجبور می شوید به قانون بروید [ترجمه ترگمان]اولین گام آن ها برای خدمت به شما با حاکمیت دولت است و سپس شما مجبورید که به قانون بروید [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
8. The Congress instructed its members and friends to withdraw from the legislatures, and sanctioned civil disobedience and nonpayment of taxes.
[ترجمه گوگل]کنگره به اعضا و دوستان خود دستور داد تا از مجالس قانونگذاری کناره گیری کنند و نافرمانی مدنی و عدم پرداخت مالیات را تحریم کرد [ترجمه ترگمان]کنگره به اعضا و دوستان خود دستور داد که از مجالس قانون گذاران کناره گیری کنند و نافرمانی مدنی و مالیات بر مالیات ها را تصویب کنند [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
9. Twice, Judy had been evicted from her studio apartment for nonpayment of rent.
[ترجمه گوگل]جودی دو بار از آپارتمان استودیویش به دلیل عدم پرداخت اجاره اخراج شده بود [ترجمه ترگمان]دو بار جودی از آپارتمان استودیوی خود بیرونش کرده بود تا اجاره بدهد [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
10. And the great Tretyakov art gallery may have its utilities shut off for nonpayment of bills.
[ترجمه گوگل]و گالری هنری بزرگ ترتیاکوف ممکن است به دلیل عدم پرداخت قبوض، خدمات برقی خود را خاموش کند [ترجمه ترگمان]و گالری هنری بزرگ ممکن است قبض های مصرفی خود را بسته و بسته به قبض ها را قطع کند [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
11. Nowadays, many problems exist in Chinese construction market, such as quality and nonpayment, which obviously related with bad performance of contract.
[ترجمه گوگل]امروزه مشکلات زیادی در بازار ساخت و ساز چین از جمله کیفیت و عدم پرداخت وجود دارد که بدیهی است با عملکرد بد قرارداد مرتبط است [ترجمه ترگمان]امروزه، بسیاری از مشکلات در بازار ساخت وساز چینی وجود دارند، مانند کیفیت و nonpayment که به وضوح مرتبط با عملکرد بد قرارداد هستند [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
12. Zheng's lawyer claimed Nike was at fault as a result of nonpayment in 200
[ترجمه گوگل]وکیل ژنگ ادعا کرد که نایک در نتیجه عدم پرداخت در سال 200 مقصر بوده است [ترجمه ترگمان]وکیل ژنگ نیز ادعا کرد که نایک به علت of در سال ۲۰۰ مقصر بوده است [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
13. To exercise the right to recourse, the holder shall provide a protest or the grounds for dishonor and other certificates concerning the dishonor by nonacceptance or nonpayment .
[ترجمه گوگل]برای اعمال حق رجوع، دارنده باید اعتراض یا زمینههای بیحرمیتی و سایر گواهیهای مربوط به حبس را با عدم پذیرش یا عدم پرداخت ارائه کند [ترجمه ترگمان]برای اعمال حق استفاده، دارنده باید اعتراضی یا زمینه ای برای رسوایی و سایر اسناد مربوط به رسوایی by یا nonpayment را ارائه نماید [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
انگلیسی به انگلیسی
• failure to pay a debt or a bill, omission of payment lack of payment; lack of settlement, lack of repayment non-payment is a failure to pay a sum of money that is owed.
پیشنهاد کاربران
عدم پرداخت مثال: I am in trouble for nonpayment of taxes. من بخاطر عدم پرداخت مالیاتها توی دردسر هستم.