1. the nonpareil beauty of this silk carpet
زیبایی بی مانند این قالیچه ی ابریشم
2. He was a great player, Britain's nonpareil of the 1990s.
[ترجمه گوگل]او بازیکن بزرگی بود، بازیکن برتر بریتانیا در دهه 1990
[ترجمه ترگمان]او بازیکن ماهری بود، nonpareil از دهه ۱۹۹۰
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
3. The nonpareil Lily Pons sang the role on tour.
[ترجمه گوگل]لیلی پونز بینظیر این نقش را در تور خواند
[ترجمه ترگمان] لی لی pons \"نقش تور رو اجرا کرد\"
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
4. Keane may be a nonpareil in that regard but Nevillewill never be found wantingifa team-mate needs someone by his side.
[ترجمه گوگل]ممکن است کین در این زمینه بینظیر باشد، اما نویل هرگز نمیخواهد که هم تیمیاش به کسی در کنارش نیاز دارد
[ترجمه ترگمان](Keane)ممکن است در این رابطه nonpareil باشد، اما هیچ وقت پیدا نمی شود که جفت گیری از طرف او به کسی نیاز داشته باشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
5. This paper remains a nonpareil platform for writing a column — not just for its readership, but also for its journalistic freedom.
[ترجمه گوگل]این مقاله یک پلتفرم غیرقابل ارزیابی برای نوشتن یک ستون است - نه فقط برای خوانندگان، بلکه برای آزادی روزنامه نگاری آن
[ترجمه ترگمان]این مقاله یک سکوی nonpareil برای نوشتن یک ستون - نه فقط برای خوانندگان خود بلکه برای آزادی روزنامه نگاری اش باقی می ماند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
6. But this nonpareil, which never needed sharpening and would never break.
[ترجمه گوگل]اما این ناپاریل که هرگز نیاز به تیز کردن نداشت و هرگز نمی شکند
[ترجمه ترگمان]اما این nonpareil که هرگز نیازی به تیز کردن و تیز کردن نداشت و هرگز از هم جدا نمی شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
7. As for them encouraging sectarianism, his letter is a nonpareil in its bigotry and insensitivity.
[ترجمه گوگل]در مورد تشویق آنها به فرقه گرایی، نامه او از نظر تعصب و بی حساسیتی بی ارزش است
[ترجمه ترگمان]در مورد آن ها که فرقه گرایی را تشویق می کنند، نامه اش به تعصب و عدم حساسیت آن nonpareil است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
8. We may have to agree that the noble Lord is not precisely a nonpareil as a departmental minister.
[ترجمه گوگل]ما ممکن است مجبور باشیم موافقت کنیم که پروردگار بزرگوار به عنوان وزیر وزارتخانه دقیقاً غیرقابل قبول نیست
[ترجمه ترگمان]ما باید قبول کنیم که لرد شریف دقیقا مثل یک وزیر بخش نیست
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
9. Can McGrady, entering his 11th NBA season, at long last live up to his nonpareil reputation and deliver a blue-collar, crunch-time effort in the post-season?
[ترجمه گوگل]آیا مکگریدی که وارد یازدهمین فصل NBA میشود، میتواند در نهایت به شهرت بینظیر خود ادامه دهد و در فصل پس از پایان، تلاشی بیسابقه و سخت ارائه دهد؟
[ترجمه ترگمان]آیا McGrady، وارد فصل یازدهم NBA خود می شود، تا زمانی که به شهرت nonpareil خود برسد و یک اقدام زمان محکم در فصل بعد را به پایان برساند؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
10. We may have to agree that the noble Lord a nonpareil as a departmental minister.
[ترجمه گوگل]ممکن است مجبور باشیم قبول کنیم که پروردگار بزرگوار به عنوان وزیر وزارتخانه غیرقابل قبول است
[ترجمه ترگمان]ممکن است ما باید قبول کنیم که لرد شریف به عنوان وزیر کشور منصوب شده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
11. Studies on the micropropagation of 5 cultivars of almond, Bulgaria Nonpareil, Fritz, Prize and Neplus, was conducted with node explants.
[ترجمه گوگل]مطالعات ریزازدیادی 5 رقم بادام بلغاری Nonpareil، Fritz، Prize و Neplus با ریزنمونههای گره انجام شد
[ترجمه ترگمان]مطالعات در مورد غلظت ۵ نوع برداشت بادام، بلغارستان Nonpareil، فریتز، جایزه و Neplus با گره explants انجام شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید