nonobjective


(وابسته به نقاشی و غیره که اشیا را آن طوری که هستند نشان نمی دهند) ناهست نما (nonrepresentational هم می گویند)

بررسی کلمه

صفت ( adjective )
• : تعریف: designating or being a style or example of graphic art in which objects are not depicted as they appear in reality; abstract; nonrepresentational.

جمله های نمونه

1. nonobjective sculpture
تندیس گری ناهست نما

2. And this museum, previously named the Museum of Non-Objective Art, was championing abstract art as early as the 1930s.
[ترجمه گوگل]و این موزه که قبلاً موزه هنرهای غیر عینی نامیده می شد، در اوایل دهه 1930 از هنر انتزاعی دفاع می کرد
[ترجمه ترگمان]و این موزه که قبلا موزه هنر غیر عینی را نام برد، از هنر انتزاعی در اوایل دهه ۱۹۳۰ دفاع کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. As a subjective internal nonobjective good, moral needs to be surpassed by ethics that as a external and realistic good, because of its sidedness and limitations.
[ترجمه گوگل]اخلاقی به‌عنوان یک خیر درونی غیرعینی ذهنی، به دلیل جانبی‌بودن و محدودیت‌هایی که دارد، باید از اخلاق پیشی گیرد که به‌عنوان یک خیر بیرونی و واقع‌بینانه است
[ترجمه ترگمان]به عنوان یک دیدگاه ذهنی درونی و درونی، باید از اصول اخلاقی فراتر رود که به عنوان یک کالای خارجی و واقع بینانه، به دلیل محدودیت های و محدودیت های آن، برتری دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Based on it, the nonobjective information model CS of CIMS enterprise is proposed with the help of assembling theory and topology, and an example is set up to explain its application and meaning.
[ترجمه گوگل]بر اساس آن، مدل اطلاعات غیر عینی CS شرکت CIMS با کمک تئوری مونتاژ و توپولوژی ارائه شده و نمونه ای برای توضیح کاربرد و معنای آن تنظیم شده است
[ترجمه ترگمان]براساس این مدل، مدل اطلاعاتی nonobjective of enterprise با کمک تیوری assembling و توپولوژی مطرح شده است، و یک مثال برای توضیح کاربرد و مفهوم آن تنظیم شده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Space form study is the nonobjective and ecumenical study about space.
[ترجمه گوگل]مطالعه فرم فضایی، مطالعه غیر عینی و جهانی در مورد فضا است
[ترجمه ترگمان]مطالعه فرم فضایی مطالعه nonobjective و ecumenical در مورد فضا است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. The realistic nonobjective expression come from two aspects: one is western modern art which develop from realism to impressionism, abstractionism, cubism and fauvism.
[ترجمه گوگل]بیان غیر عینی واقع گرایانه از دو جنبه سرچشمه می گیرد: یکی هنر مدرن غربی که از رئالیسم به امپرسیونیسم، انتزاع گرایی، کوبیسم و ​​فوویسم توسعه می یابد
[ترجمه ترگمان]بیان واقع گرایانه realistic از دو جنبه حاصل می شود: هنر مدرن غربی است که از رئالیسم به امپرسیونیسم، abstractionism، cubism و fauvism توسعه می یابد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Nonobjective pattern formed by mosaic in a single bell-like lantern.
[ترجمه گوگل]الگوی غیر عینی که توسط موزاییک در یک فانوس زنگ مانند تشکیل شده است
[ترجمه ترگمان]الگوی Nonobjective با طراحی روی فرش به شکل یک فانوس شبیه یک فانوس تشکیل شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Therefore it is still worth to study how to carry out nonobjective psychological contract management, and put forward some methods for psychological contract management on knowledge workers.
[ترجمه گوگل]بنابراین هنوز ارزش دارد که چگونگی اجرای مدیریت قراردادهای روانشناختی غیر عینی را مطالعه کنیم و روشهایی را برای مدیریت قراردادهای روانشناختی بر روی کارکنان دانش ارائه کنیم
[ترجمه ترگمان]بنابراین، هنوز ارزش مطالعه نحوه اجرای مدیریت قرارداد روانشناسی nonobjective را دارد، و برخی روش ها را برای مدیریت قرارداد روانشناسی در مورد کارگران دانش مطرح می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Of, relating to, or being a style of art in which natural objects are not represented realistically; nonobjective.
[ترجمه گوگل]مربوط به، یا سبکی از هنری است که در آن اشیاء طبیعی به صورت واقع گرایانه نمایش داده نمی شوند غیر عینی
[ترجمه ترگمان]البته مربوط به، یا یک سبک هنری است که در آن اشیا طبیعی به طور واقع بینانه نمایش داده نمی شوند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. This paper is to analyze problems of community administration and bring forward solutions with equal emphasis on objective investigation of practices and nonobjective analysis of theories.
[ترجمه گوگل]این مقاله به تجزیه و تحلیل مشکلات مدیریت جامعه و ارائه راه‌حل‌هایی با تأکید یکسان بر بررسی عینی رویه‌ها و تحلیل غیرعینی نظریه‌ها می‌پردازد
[ترجمه ترگمان]این مقاله برای تجزیه و تحلیل مشکلات مدیریت جامعه و ارائه راه حل های پیش رو با تاکید برابر بر تحقیقات عینی عمل ها و تحلیل nonobjective تیوری ها است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Cool EF is bring with the problems without scene and comparatively nonobjective, but the hot EF is bring with the problems that deal with emotion and motivation.
[ترجمه گوگل]EF جالب با مشکلات بدون صحنه و نسبتاً غیر عینی همراه است، اما EF داغ با مشکلاتی همراه است که با احساسات و انگیزه سروکار دارند
[ترجمه ترگمان]گروه اول زمین با مشکلات بدون صحنه و نسبتا nonobjective همراه است، اما گروه اول زمین با مشکلاتی که با احساس و انگیزه سر و کار دارند، همراه خواهد شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Rawls inherited the thinking tradition of modern social compact theory and the moral philosophy of Kant, have made it up to a more nonobjective level by his constructive method.
[ترجمه گوگل]رالز سنت تفکر نظریه فشردگی اجتماعی مدرن و فلسفه اخلاقی کانت را به ارث برده و با روش سازنده خود آن را به سطح غیرعینی تری رسانده است
[ترجمه ترگمان]Rawls سنت تفکر نظریه متراکم اجتماعی نوین و فلسفه اخلاقی کانت را به ارث برد و آن را با روش سازنده خود به سطح تری nonobjective رساند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. The main conclusions are : The pictographs are quite nonobjective and the strokes of them tend to be straight lines even from the very beginning of character formation.
[ترجمه گوگل]نتیجه گیری اصلی این است: تابلوها کاملاً غیر عینی هستند و خطوط آنها حتی از همان ابتدای شکل گیری شخصیت به صورت خطوط مستقیم هستند
[ترجمه ترگمان]نتایج اصلی عبارتند از: The کاملا nonobjective هستند و حرکت های آن ها حتی از آغاز تشکیل کاراکتر، خطوط مستقیم تری دارند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

انگلیسی به انگلیسی

• not representative, not of material objects

پیشنهاد کاربران

فکر می کنم بهترین معادل برای این واژه این باشه:
غیرعینی
غیر واقعی
مصنوعی
غیرطبیعی

بپرس