nonmotile

بررسی کلمه

صفت ( adjective )
• : تعریف: combined form of motile.

جمله های نمونه

1. Females, producing large, non-motile gametes, have evolved many times.
[ترجمه گوگل]ماده ها که گامت های بزرگ و غیر متحرک تولید می کنند، بارها تکامل یافته اند
[ترجمه ترگمان]زنان، تولید کننده بزرگ و غیر -، دفعات زیادی تکامل یافته اند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. Bifidobacteria are nonmotile. anaerobic. and ferment lactose and other sugars to acetic and acids.
[ترجمه گوگل]بیفیدوباکتری ها غیر متحرک هستند بی هوازی و لاکتوز و سایر قندها را به استیک و اسیدها تخمیر کنید
[ترجمه ترگمان]bifidobacteria nonmotile هستند بی هوازی و لاکتوز را به استیک و اسید تبدیل می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. Aplanospore A nonmotile spore, characteristic of the pin molds and certain green algae of the phyla Clorophyta and Chrysomonada.
[ترجمه گوگل]آپلانوسپور یک هاگ غیر متحرک، مشخصه کپک های پین و جلبک های سبز خاصی از فیلا کلروفیتا و کریزومونادا
[ترجمه ترگمان]Aplanospore A nonmotile، ویژگی قالب های سوزن و جلبک سبز ویژه ای از the Clorophyta و Chrysomonada
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. It is suitable to the nonmotile source condition and transportation situation, adapting easily to environment, and getting into favour with the medical staff and field first-aid personnel.
[ترجمه گوگل]برای شرایط منبع غیر متحرک و موقعیت حمل و نقل مناسب است، به راحتی با محیط سازگار می شود و مورد علاقه کادر پزشکی و پرسنل کمک های اولیه میدانی است
[ترجمه ترگمان]این شرایط برای شرایط منبع nonmotile و وضعیت حمل و نقل، سازگاری با محیط و ورود به نفع کارکنان پزشکی و کارکنان بخش کمک های اولیه مناسب است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. A nonmotile, gram-negative bacterium that causes a severe form of pneumonia and is associated with other respiratory infections.
[ترجمه گوگل]یک باکتری گرم منفی غیر متحرک که باعث شکل شدید ذات الریه می شود و با سایر عفونت های تنفسی مرتبط است
[ترجمه ترگمان]یک باکتری گرم - گرم - منفی که باعث ایجاد یک شکل شدید از ذات الریه می شود و با دیگر عفونت های تنفسی مرتبط است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. As nonmotile heterotrophs, fungi must eventually be able to find new sources of nutrients.
[ترجمه گوگل]قارچ ها به عنوان هتروتروف های غیر متحرک، در نهایت باید بتوانند منابع جدیدی از مواد مغذی را پیدا کنند
[ترجمه ترگمان]همانند nonmotile heterotrophs، قارچ ها نیز باید قادر به یافتن منابع جدید مواد مغذی باشند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Moreover, the Guangdong Marine board's data demonstrated that is had 2474 the typhoon influence in the port ships, passenger steamer 430, dangerous material ship 3 workboat 28 nonmotile ships 8
[ترجمه گوگل]علاوه بر این، داده های هیئت دریایی گوانگدونگ نشان داد که 2474 نفوذ طوفان در کشتی های بندری، کشتی بخار مسافری 430، کشتی مواد خطرناک 3 قایق کار، 28 کشتی غیر متحرک 8 داشته است
[ترجمه ترگمان]علاوه بر این، داده های هیات نیروی دریایی Guangdong نشان داد که از نفوذ typhoon در کشتی های بندر، کشتی passenger ۴۳۰، کشتی مواد خطرناک ۳ workboat و کشتی ۸ nonmotile استفاده کرده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Zygomycetes resemble the other two classes in this group but have nonmotile spores.
[ترجمه گوگل]زیگومیست ها شبیه دو دسته دیگر در این گروه هستند اما هاگ های غیر متحرک دارند
[ترجمه ترگمان]Zygomycetes مشابه دو کلاس دیگر در این گروه هستند اما spores nonmotile دارند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. In all except the most primitive organisms, the female gamete is nonmotile .
[ترجمه گوگل]در همه به جز ابتدایی ترین موجودات، گامت ماده غیر متحرک است
[ترجمه ترگمان]در همه موارد به جز ابتدایی ترین موجودات، ماده gamete ماده nonmotile است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

پیشنهاد کاربران

بپرس