nonlinear

/nanˈlɪˌniər//nanˈlɪˌniə/

معنی: غیر خطی
معانی دیگر: غیرخطی

بررسی کلمه

صفت ( adjective )
• : تعریف: combined form of linear.

جمله های نمونه

1. First, there are two breakeven points in the nonlinear case.
[ترجمه گوگل]اول، دو نقطه سربه سر در حالت غیر خطی وجود دارد
[ترجمه ترگمان]ابتدا دو نقطه breakeven در حالت غیرخطی وجود دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. Nonlinear wave packets serve as internal carriers of the external system dynamics, accomplishing the filtering of large dimensional signals.
[ترجمه گوگل]بسته‌های موج غیرخطی به عنوان حامل‌های داخلی دینامیک سیستم خارجی عمل می‌کنند و فیلتر سیگنال‌های ابعادی بزرگ را انجام می‌دهند
[ترجمه ترگمان]بسته های موج غیر خطی به عنوان حامل داخلی دینامیک سیستم خارجی عمل می کنند و از فیلتر کردن سیگنال های بعدی استفاده می کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. Ashby was an engineer interested in nonlinear control circuits and the virtues of positive feedback loops.
[ترجمه گوگل]اشبی یک مهندس علاقه مند به مدارهای کنترل غیرخطی و محاسن حلقه های بازخورد مثبت بود
[ترجمه ترگمان]Ashby یک مهندس علاقه مند به مدارهای کنترل غیر خطی و مزایای حلقه های بازخورد مثبت بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Introduction to nonlinear problems with emphasis on practical modelling, illustrative examples from pure and applied science, and use of computers.
[ترجمه گوگل]مقدمه‌ای بر مسائل غیرخطی با تأکید بر مدل‌سازی عملی، مثال‌های گویا از علوم محض و کاربردی و استفاده از رایانه
[ترجمه ترگمان]مقدمه ای بر مسایل غیر خطی با تاکید بر مدل سازی کاربردی، نمونه هایی از علم خالص و کاربردی و استفاده از کامپیوتر
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. The universe is far more nonlinear than the mechanistic worldview has allowed us to see.
[ترجمه گوگل]جهان بسیار غیرخطی تر از آن چیزی است که جهان بینی مکانیکی به ما اجازه دیدن داده است
[ترجمه ترگمان]جهان بسیار پیچیده تر از جهان بینی ماشینی است که به ما اجازه دیدن آن را می دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Analogue computing also allows the direct representation of nonlinear problems.
[ترجمه گوگل]محاسبات آنالوگ همچنین امکان نمایش مستقیم مسائل غیرخطی را فراهم می کند
[ترجمه ترگمان]محاسبه Analogue نیز به ارایه مستقیم مسایل غیر خطی کمک می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Nonlinear breakeven analysis does not require that these assumptions be met.
[ترجمه گوگل]تحلیل غیرخطی سر به سر نیازی به رعایت این مفروضات ندارد
[ترجمه ترگمان]آنالیز breakeven غیر خطی مستلزم این نیست که این فرضیات برآورده شوند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. A nonlinear relationship was observed between coronary heart and stroke mortality with the two hour postprandial blood glucose.
[ترجمه گوگل]رابطه غیرخطی بین مرگ و میر عروق کرونر قلب و سکته مغزی با گلوکز خون دو ساعت پس از غذا مشاهده شد
[ترجمه ترگمان]یک رابطه غیر خطی بین مرگ و میر قلب و مرگ سکته مغزی با دو ساعت قند خون مشاهده شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. This assumption will later be relaxed when the nonlinear breakeven case is examined.
[ترجمه گوگل]این فرض بعداً با بررسی حالت سر به سر غیر خطی کاهش خواهد یافت
[ترجمه ترگمان]این فرض زمانی آرام خواهد بود که مورد breakeven غیر خطی مورد بررسی قرار گیرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. This paper studied a four-layer Kerr-type nonlinear slab-guided optical mode(TE mode) and obtained the analytical solution.
[ترجمه گوگل]این مقاله یک حالت نوری غیرخطی هدایت شونده با دال چهار لایه از نوع Kerr (حالت TE) را مطالعه کرد و راه حل تحلیلی را به دست آورد
[ترجمه ترگمان]این مقاله یک حالت نوری چهار لایه را مطالعه کرده (حالت TE)و راه حل تحلیلی را بدست آورد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. The genetic algorithm was applied to solute nonlinear constraint optimization problems. The optimum solution was explained in determine the nature from the craft's angle.
[ترجمه گوگل]الگوریتم ژنتیک برای حل مسائل بهینه‌سازی محدودیت غیرخطی استفاده شد راه حل بهینه در تعیین ماهیت از زاویه سفینه توضیح داده شد
[ترجمه ترگمان]الگوریتم ژنتیک برای حل مسایل بهینه سازی محدودیت غیر خطی اعمال شد راه حل بهینه در تعیین ماهیت زاویه صنعت توضیح داده شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. The pulse was drift backwards nonlinear by the self - frequency shift effect.
[ترجمه گوگل]پالس توسط اثر تغییر فرکانس خود به سمت عقب غیرخطی حرکت کرد
[ترجمه ترگمان]پالس با اثر تغییر فرکانس به عقب رانده شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Research on the Filled Function Methods for Nonlinear Global Optimization.
[ترجمه گوگل]تحقیق در مورد روش‌های تابع پر شده برای بهینه‌سازی جهانی غیرخطی
[ترجمه ترگمان]تحقیق در مورد روش های عملکرد پر شده برای بهینه سازی جهانی غیر خطی
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. The nonlinear hot image effect of high - power broadband pulsed beam has been investigated theoretically and numerically.
[ترجمه گوگل]اثر تصویر داغ غیرخطی پرتو پالسی پهن باند پرقدرت به صورت تئوری و عددی بررسی شده است
[ترجمه ترگمان]اثر تصویر داغ غیر خطی از تیر پالسی با توان بالا به صورت تئوری و عددی مورد بررسی قرار گرفته است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

غیر خطی (صفت)
nonlinear

تخصصی

[عمران و معماری] غیر خطی
[برق و الکترونیک] غیر خطی بدون نسبت مستقیم .
[ریاضیات] غیر خطی، ناخطی
[آمار] غیرخطی
[آب و خاک] غیر خطی

انگلیسی به انگلیسی

• not linear

پیشنهاد کاربران

بپرس