nonjudgmental


ناداورانه،خودداری کننده از قضاوت

پیشنهاد کاربران

اینا چیه نوشتین آخه.
غیر قابل قضاوت، غیر قابل پیشداوری.
همینو بس
قضاوت گریز. بدون قضاوت. دور از پیشداوری
مثال:
Your writing is a perfect nonjudgmental research
نوشته تو یک تحقیقِ بدون قضاوتِ کامل است.
به دور از قضاوت
قضاوت گریزانه
داوری پرهیز - قضاوت پرهیز
قضاوت گریز
( مفهومی در تضاد با "نظریه ی انتقادی"، نوعی "طفره رفتن" از نقد برای پذیرش غیرانتقادیِ همه چیز )
her writings and designs contributed significantly to the discourse’s shift away from critical theory towards post - critical, non - judgmental research
...
[مشاهده متن کامل]

نوشته ها و طرح های او، کمک بزرگی به تغییر گفتمان از "نظریه ی انتقادی" به سمت پژوهش های "پساانتقادی" و "قضاوت گریز" کرد.

بدون قضاوت/ بی قضاوت
دور از پیشداوری
بی قضاوت
بی طرفی
ناقضاوتگر
مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ١١)

بپرس