nonintervention

/ˌnɑːˌnɪntərˈvent͡ʃn̩//ˌnɒnɪntəˈvenʃn̩/

عدم دخالت، عدم مداخله، سیاست عدم مداخله، سیاست کناره گیری

بررسی کلمه

اسم ( noun )
مشتقات: noninterventionist (n.)
(1) تعریف: a refraining from intervening in the affairs of another nation, esp. in a time of crisis, or a continuing policy of so refraining.

(2) تعریف: failure or refusal to intervene.

جمله های نمونه

1. Generally, I think the policy of non-intervention is the correct one.
[ترجمه گوگل]به طور کلی، من فکر می کنم سیاست عدم مداخله سیاست صحیحی است
[ترجمه ترگمان]به طور کلی، من فکر می کنم که سیاست عدم مداخله راه حل صحیح است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. The British government may have to abandon its policy of non-intervention .
[ترجمه گوگل]دولت بریتانیا ممکن است مجبور شود سیاست عدم مداخله خود را کنار بگذارد
[ترجمه ترگمان]دولت بریتانیا ممکن است مجبور به ترک سیاست عدم مداخله باشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. The government is pursuing a policy of non-intervention.
[ترجمه گوگل]دولت سیاست عدم مداخله را دنبال می کند
[ترجمه ترگمان]دولت در حال پی گیری سیاست عدم مداخله است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. As with contemporary campaigns around the criminal law, the state opted for a neutral course of non-intervention.
[ترجمه گوگل]مانند کمپین‌های معاصر پیرامون قوانین کیفری، دولت روش بی‌طرفی را برای عدم مداخله انتخاب کرد
[ترجمه ترگمان]
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. By the end of August, non-intervention was officially a reality.
[ترجمه گوگل]در پایان ماه اوت، عدم مداخله به طور رسمی یک واقعیت بود
[ترجمه ترگمان]تا پایان ماه اوت، عدم مداخله رسما یک واقعیت بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Judy Dunn has reviewed several studies of parental intervention and non-intervention.
[ترجمه گوگل]جودی دان چندین مطالعه را در مورد مداخله و عدم مداخله والدین بررسی کرده است
[ترجمه ترگمان]جودی دان چندین مطالعه از مداخله والدین و عدم مداخله را بررسی کرده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. While Ionia was slowly beaten down, the question of intervention or non-intervention kept Athens painfully divided.
[ترجمه گوگل]در حالی که آیونیا به آرامی شکست خورد، مسئله مداخله یا عدم مداخله باعث شد آتن به طرز دردناکی تقسیم شود
[ترجمه ترگمان]در حالی که Ionia به آرامی مورد ضرب و شتم قرار گرفت، سوال مداخله یا عدم مداخله آتن را به طور دردناکی تقسیم کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. My center nonintervention concerns the ruling of civil rights and interests.
[ترجمه گوگل]عدم مداخله مرکز من مربوط به حکم حقوق و منافع مدنی است
[ترجمه ترگمان]عدم مداخله مرکز من مربوط به حکم حقوق و منافع مدنی است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Unlike the U. S., China doesn't aspire to remake the world: Its longstanding mantra is "nonintervention" in the internal affairs of other countries.
[ترجمه گوگل]برخلاف ایالات متحده، چین آرزوی بازسازی جهان را ندارد: شعار دیرینه آن «عدم مداخله» در امور داخلی کشورهای دیگر است
[ترجمه ترگمان]بر خلاف U اس چین آرزوی بازسازی جهان را ندارد: شعار قدیمی آن \"عدم مداخله\" در امور داخلی کشورهای دیگر است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. The challenge for China is its policy of nonintervention .
[ترجمه گوگل]چالش چین سیاست عدم مداخله آن است
[ترجمه ترگمان]چالش چین سیاست عدم مداخله است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. China's commitment to nonintervention means that it doesn't inquire closely into the internal arrangements of others.
[ترجمه گوگل]تعهد چین به عدم مداخله به این معنی است که از نزدیک در مورد ترتیبات داخلی دیگران تحقیق نمی کند
[ترجمه ترگمان]تعهد چین به عدم مداخله به این معنا است که در امور داخلی دیگران از نزدیک پرس و جو نمی کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. In addition, the nonintervention condition of screw arris of the stirring shafts is obtained and the screw parameter of stirring shaft is optimized.
[ترجمه گوگل]علاوه بر این، شرایط غیر مداخله ای پیچ شفت های همزن به دست می آید و پارامتر پیچ شفت همزن بهینه می شود
[ترجمه ترگمان]علاوه بر این، شرایط عدم مداخله پیچ arris از میله تلاطم به دست می آید و همچنین پارامتر screw شفت متحرک بهینه سازی شده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Lula altered Brazil's long-standing policy of nonintervention and got involved in conflicts in Haiti, Honduras and most controversially Iran.
[ترجمه گوگل]لولا سیاست دیرینه عدم مداخله برزیل را تغییر داد و در درگیری ها در هائیتی، هندوراس و بحث برانگیزترین موارد ایران درگیر شد
[ترجمه ترگمان]لولا سیاست طولانی مدت عدم مداخله برزیل را تغییر داد و درگیر درگیری ها در هاییتی، هندوراس، و بیشتر ایران شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. The researchers randomized 87 men with biopsy-documented prostate cancer to an experimental group or a nonintervention control group.
[ترجمه گوگل]محققان 87 مرد مبتلا به سرطان پروستات مستند شده با بیوپسی را به صورت تصادفی در یک گروه آزمایشی یا یک گروه کنترل بدون مداخله قرار دادند
[ترجمه ترگمان]محققان، ۸۷ مرد مبتلا به سرطان پروستات ثبت شده را به یک گروه آزمایشی و یا گروه کنترل عدم مداخله انتخاب کردند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. However, since Kato Takaaki set up a cabinet, its diplomatic policy changed to coordination with Euro-America and nonintervention of Chinese internal affairs.
[ترجمه گوگل]با این حال، از زمان تشکیل کابینه کاتو تاکاکی، سیاست دیپلماتیک آن به هماهنگی با اروپا و آمریکا و عدم مداخله در امور داخلی چین تغییر کرد
[ترجمه ترگمان]با این حال، از آنجا که کاتو Takaaki یک کابینه ایجاد کرد، سیاست دیپلماتیک آن به هماهنگی با یورو - آمریکا و عدم مداخله در امور داخلی چین تغییر کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

انگلیسی به انگلیسی

• political policy of not intervening; neutralism
country's refusal to become involved in the affairs of other countries

پیشنهاد کاربران

بپرس