nonfeasance


معنی: اهمال، قصور در انجام امری
معانی دیگر: (حقوق) قصور (در انجام وظیفه)، کوتاهی، غفلت

بررسی کلمه

اسم ( noun )
• : تعریف: in law, failure to perform a required duty, as by a public official.

- The court was to consider whether the bishops' silence about the sexual abuse of children by priests constituted nonfeasance, or worse.
[ترجمه گوگل] دادگاه باید بررسی می کرد که آیا سکوت اسقف ها در مورد سوء استفاده جنسی از کودکان توسط کشیش ها به منزله بی وفایی یا بدتر از آن است
[ترجمه ترگمان] دادگاه در نظر داشت که آیا اسقف درباره سو استفاده جنسی از کودکان توسط کشیش ها، یا بدتر یا بدتر، سکوت اختیار کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

جمله های نمونه

1. The traditional software that reduce toxin is nonfeasance almost to the trojan, because this needs new method bowstring vaulting horse.
[ترجمه گوگل]نرم‌افزار سنتی که سم را کاهش می‌دهد تقریباً برای تروجان غیرقابل اجرا است، زیرا این نیاز به روش جدیدی دارد که اسب طاق‌دار با رشته‌های کمانی انجام می‌شود
[ترجمه ترگمان]نرم افزار سنتی که سم را کاهش می دهد تقریبا به the شباهت دارد، چون این نیاز به روش جدیدی برای کشیدن اسب vaulting دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. In this historical stage, salt owls' smuggler smuggling was exceptionally flourishing with the relation of official's "nonfeasance" and "disorder feasance".
[ترجمه گوگل]در این مرحله تاریخی، قاچاق جغدهای نمکی قاچاقچی با رابطه «عدم ارتکاب» و «بی نظمی» مقامات رونق ویژه ای داشت
[ترجمه ترگمان]در این مرحله تاریخی، قاچاق قاچاقچیان نمک به گونه ای استثنایی با رابطه \"nonfeasance\" و \"اختلال اختلال\" رسمی در حال شکوفایی بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. Exceed partial nonfeasance base of pay cost wage, also nonfeasance plan hair is basic the base of annuities.
[ترجمه گوگل]فراتر از پایه غیر فیسانس جزئی دستمزد هزینه پرداخت، همچنین طرح موی غیرمجاز پایه پایه مستمری است
[ترجمه ترگمان] Exceed base partial of of pay cost، hair plan plan plan the the the base base basic basic base base base base base base base base of of of of of of of annuities annuities annuities annuities annuities annuities annuities annuities annuities annuities annuities annuities annuities annuities annuities annuities is is is is is is is is is is is is
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. In order to avoid nonfeasance or immoral conducts of the independent director, definite stipulation should be made on the liabilities he should assume and on the legal consequences.
[ترجمه گوگل]به منظور اجتناب از رفتارهای غیراخلاقی و غیراخلاقی مدیر مستقل، باید مسئولیتی که باید متعهد شود و عواقب قانونی آن قید شود
[ترجمه ترگمان]به منظور اجتناب از اعمال غیراخلاقی یا رفتارهای غیراخلاقی مدیر مستقل، باید شرط معینی را بر روی بدهی ها اعمال کرد که باید در نظر گرفت و عواقب قانونی آن را به دست آورد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. The implication of nonfeasance may not be regarded as declaration of will until there are provisions of laws or stipulations of both parties.
[ترجمه گوگل]تا زمانی که احکامی از قوانین یا مقررات طرفین وجود نداشته باشد، دلالت عدم انصراف را نمی توان به عنوان اعلام اراده تلقی کرد
[ترجمه ترگمان]مفهوم of ممکن است به عنوان اعلامیه اراده در نظر گرفته نشود تا زمانی که مقررات قوانین و مقررات هر دو طرف وجود داشته باشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Due to his nonfeasance toward work, he was fired by his employer.
[ترجمه گوگل]به دلیل عدم تعهد نسبت به کار، توسط کارفرما اخراج شد
[ترجمه ترگمان]به خاطر nonfeasance به سمت کار، او توسط کارفرما اخراج شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. As an issue on the relationship between the nonfeasance and complicity, it is always controversial field, for its theory relating to complicity and negative crime, which are very complex.
[ترجمه گوگل]به‌عنوان موضوعی در مورد رابطه‌ی عدم مشارکت و همدستی، به دلیل نظریه‌ی آن در رابطه با همدستی و جنایت منفی که بسیار پیچیده هستند، همواره بحث‌برانگیز است
[ترجمه ترگمان]به عنوان یک مساله در رابطه بین the و همدستی، همیشه یک زمینه بحث برانگیز است، زیرا تیوری آن مربوط به همدستی و جرم منفی است که بسیار پیچیده هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. The thesis is discussing on the administrative nonfeasance in definition, constitutive requirement, relief means, and the responsibility of law.
[ترجمه گوگل]پایان نامه به بحث در مورد عدم اجرای اداری در تعریف، الزامات تشکیل دهنده، وسایل امدادی و مسئولیت قانون می پردازد
[ترجمه ترگمان]این پایان نامه در مورد the اجرایی در تعریف، الزامات بنیادی، ابزار امدادی، و مسیولیت قانون بحث و تبادل نظر می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. The main body with national jural nonfeasance joins suit.
[ترجمه گوگل]بدنه اصلی با قانون ملی غیرقانونی به دعوا می پیوندد
[ترجمه ترگمان]بدنه اصلی با jural های ملی به هم متصل می شوند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Nonfeasance WTO member, also should go according to general international convention thing.
[ترجمه گوگل]عضو سازمان تجارت جهانی، همچنین باید طبق کنوانسیون بین‌المللی کلی پیش برود
[ترجمه ترگمان]عضو سازمان تجارت جهانی نیز باید با توجه به موضوع مجمع عمومی بین المللی حرکت کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. As a specific kind of actions, the relationship between nonfeasance and feasance is opposite as well as combinative, or opposite and combinative.
[ترجمه گوگل]به عنوان یک نوع خاص از افعال، رابطه بین عدم وصال و فاسق متضاد و ترکیبی یا متضاد و ترکیبی است
[ترجمه ترگمان]به عنوان یک نوع خاص از کنش ها، رابطه بین nonfeasance و feasance مخالف as، یا برعکس و combinative است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. According to primary observation, some of social conflicts in the course of urbanization result from governments' behavior or nonfeasance and last out or upgrade because of the same reason.
[ترجمه گوگل]بر اساس مشاهدات اولیه، برخی از تعارضات اجتماعی در جریان شهرنشینی ناشی از رفتار یا عدم تدبیر دولت هاست و به همین دلیل ادامه یا ارتقا می یابد
[ترجمه ترگمان]با توجه به مشاهدات اولیه، برخی از تعارضات اجتماعی در دوره شهرنشینی از رفتار دولت ها یا nonfeasance ناشی می شوند و به همین دلیل در حال ارتقا یا ارتقا هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Losses which become deteriorated due to the negligence of notice or nonfeasance of remedies shall be compensated by the defaulting Party.
[ترجمه گوگل]خساراتی که به دلیل سهل انگاری اطلاع رسانی یا عدم انجام اقدامات جبرانی بدتر می شود توسط طرف متخلف جبران خواهد شد
[ترجمه ترگمان]خساراتی که به دلیل غفلت از توجه و یا عدم پرداخت خسارت جبران شود، باید توسط طرف عدم پرداخت جبران شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. To consumer, inform against or litigant accrual whether prep above nonfeasance ?
[ترجمه گوگل]به مصرف کننده، اطلاع در برابر یا اقلام تعهدی دعوی که آیا آماده سازی بالاتر از nonfeasance؟
[ترجمه ترگمان]برای مصرف کننده، مطلع کردن یا litigant تعهدی که از nonfeasance بالاتر می رود؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

اهمال (اسم)
dodge, negligence, neglect, nonfeasance

قصور در انجام امری (اسم)
nonfeasance

تخصصی

[حقوق] ترک فعل، قصور در انجام وظیفه یا تکلیف قانونی

انگلیسی به انگلیسی

• omission of an obligatory duty, failure to execute a required task (law)

پیشنهاد کاربران

بپرس