nonevent


رویداد ملامت انگیز یا ساختگی، نارویداد

جمله های نمونه

1. In the end, the match turned out to be a non-event.
[ترجمه گوگل]در نهایت این مسابقه بی‌حرکت بود
[ترجمه ترگمان]در پایان مسابقه تبدیل به یک رویداد غیر رویداد شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. The party turned out to be a bit of a non-event - hardly anybody turned up.
[ترجمه گوگل]این مهمانی کمی غیر رویدادی بود - به ندرت کسی حاضر شد
[ترجمه ترگمان]این حزب تبدیل به بخشی از یک رویداد غیر رویدادی شد که به ندرت اتفاق می افتاد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. It was a nonevent; some politicians came to smile and shake hands.
[ترجمه گوگل]این یک اتفاق نبود برخی از سیاستمداران آمدند تا لبخند بزنند و دست بدهند
[ترجمه ترگمان]یک سیاست مدار بود که لبخند می زد و دست می داد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Unfortunately, the entire evening was a total non-event.
[ترجمه گوگل]متأسفانه، کل عصر یک رویداد کاملاً غیرواقعی بود
[ترجمه ترگمان]متاسفانه، کل شب یک رویداد غیر رویدادی بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. The party was a non-event; hardly anyone came!
[ترجمه گوگل]مهمانی غیر رویدادی بود به سختی کسی آمد!
[ترجمه ترگمان]مهمانی یک رویداد غیر عادی بود؛ به ندرت کسی می آمد!
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Carver's testimony turned out to be a non-event.
[ترجمه گوگل]شهادت کارور غیرواقعی بود
[ترجمه ترگمان]شهادت کارور تبدیل به یک رویداد غیر رویدادی شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. A period when a killer volcano threatens to erupt and in the end does not is a non-event to subsequent generations.
[ترجمه گوگل]دوره‌ای که یک آتشفشان قاتل تهدید به فوران می‌کند و در نهایت فوران نمی‌کند، برای نسل‌های بعدی غیرواقعی است
[ترجمه ترگمان]یک دوره زمانی که یک آتشفشان کشنده تهدید به فوران می کند و در پایان یک رویداد non برای نسل های بعدی نیست
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Dumb shit, Jay, always wise after the non-event!
[ترجمه گوگل]خنگ، جی، همیشه عاقل بعد از غیر واقعه!
[ترجمه ترگمان]آشغال احمق، جی، همیشه بعد از مراسم غیر معمول، عاقل باش
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. It's a nonevent for stock markets to swing 15% peak-to-trough every year.
[ترجمه گوگل]برای بازارهای سهام که هر سال 15 درصد نوسان اوج به پایین را تجربه می‌کند، اتفاقی نیست
[ترجمه ترگمان]این یک nonevent برای بازارهای سهام است که هر ساله ۱۵ درصد به اوج خود می رسد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. The problem is how to dramatize a nonevent.
[ترجمه گوگل]مشکل این است که چگونه یک رویداد غیرواقعی را دراماتیزه کنیم
[ترجمه ترگمان]مشکل این است که چگونه می توان یک nonevent را از بین برد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. It had been a first-trimester miscarriage, so medically and societally, it was almost a nonevent.
[ترجمه گوگل]این یک سقط جنین در سه ماهه اول بود، بنابراین از نظر پزشکی و اجتماعی تقریباً یک اتفاق نبود
[ترجمه ترگمان]این یک سقط جنین اول سه ماه بود، پس از نظر پزشکی و societally، تقریبا یک nonevent بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

انگلیسی به انگلیسی

• if you describe something that happens as a non-event, you mean that it is not at all interesting or exciting.

پیشنهاد کاربران

🔸 معادل فارسی:
اتفاق بی اهمیت / رویداد بی اثر / چیزی که هیچ اتفاق خاصی نبود
در زبان محاوره ای:
هیچی نشد، باد هوا بود، فقط سر و صدا داشت، رویداد خنثی، ضایع شد
________________________________________
...
[مشاهده متن کامل]

🔸 تعریف ها:
1. ** ( رسانه ای – رویداد بی اثر یا ناامیدکننده ) :**
برای توصیف مراسم، رویداد، یا لحظه ای که انتظار می رفت مهم یا هیجان انگیز باشه ولی در عمل هیچ اتفاق خاصی نیفتاد
مثال: The much - hyped product launch turned out to be a non - event.
معرفی محصول که کلی تبلیغ شده بود، آخرش هیچی نشد.
2. ** ( فرهنگی – واکنش عمومی سرد یا بی تفاوت ) :**
وقتی جامعه یا مخاطبان به چیزی که انتظار می رفت جنجالی یا مهم باشه، واکنش خاصی نشون نمی دن
مثال: The celebrity’s apology was a non - event—no one cared.
عذرخواهی اون سلبریتی اصلاً مهم نشد—هیچ کس اهمیت نداد.
3. ** ( استعاری – لحظه ی بی اهمیت یا بی نتیجه ) :**
برای توصیف هر موقعیتی که از نظر احساسی، اجتماعی، یا سیاسی بی اثر یا خنثی باشه
مثال: The meeting was a total non - event.
جلسه کاملاً بی نتیجه و بی اهمیت بود.
________________________________________
🔸 مترادف ها:
letdown – disappointment – anticlimax – flop – dud – damp squib – nothingburger

رویدادی که انتظار وقوع آن وجود داشته است ولی آن رویداد حادث نشده یا به وقوع نپیوسته است و یا اینکه رویداد مورد نظر صورت گرفته است ولی تاثیر و پیامد آن کمتر از اندازه مورد انتظار بوده؛ جذابیت و مقبولیت کافی را به همراه نداشته و یا ناامید کننده بوده است
...
[مشاهده متن کامل]

رویداد یا حادثه فاقد جذابیت؛ رویداد کسل کننده؛ رویداد کم اهمیت یا خنثی.

رویدادی که خلاف انتظار و یا با تأثیر کمی نسبت به برآورد اتفاق می افتد
رویداد بی اثر - رویداد خنثی - واقعه ساختگی
وقایعی که اتفاق نیفتاده است.