1. durable goods and nondurable goods such as clothes and food
کالاهای مانا (با دوام) و کالاهای نامانا (بی دوام) مانند لباس و خوراک
2. The slowdown will result partly from sluggishness in nondurable sectors such as apparel and textiles.
[ترجمه گوگل]این کندی تا حدی ناشی از کسادی در بخشهای غیرقابل تحمل مانند پوشاک و منسوجات خواهد بود
[ترجمه ترگمان]این رکود، تا حدودی ناشی از کندی در بخش های nondurable مانند پوشاک و منسوجات خواهد بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
3. The WebSphere defaults of auto-acknowledge and nondurable subscription type match those that were specified in daytrader-plan. xml so you can leave those as they are.
[ترجمه گوگل]پیشفرضهای WebSphere تأیید خودکار و نوع اشتراک غیرقابل تحمل با مواردی مطابقت دارند که در daytrader-plan مشخص شدهاند xml تا بتوانید آن ها را همان طور که هستند رها کنید
[ترجمه ترگمان]عدم پرداخت بدهی تایید شده و نوع اشتراک nondurable، آن هایی هستند که در برنامه daytrader مشخص شده اند با این وجود، شما می توانید آن ها را همان طور که هستند رها کنید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
4. Create another Activation Specification for the nondurable subscriber.
[ترجمه گوگل]یک ویژگی فعال سازی دیگر برای مشترک غیرقابل تحمل ایجاد کنید
[ترجمه ترگمان]یک استاندارد فعال سازی دیگر برای مشترک nondurable ایجاد کنید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
5. The store sells nondurable items such as paper products.
[ترجمه گوگل]این فروشگاه اقلام غیر قابل دوام مانند محصولات کاغذی را به فروش می رساند
[ترجمه ترگمان]این فروشگاه اقلام nondurable مانند محصولات کاغذی را به فروش می رساند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
6. Consumers spent 0. 3 percent more on nondurable goods, such as food and clothing.
[ترجمه گوگل]مصرف کنندگان 0 3 درصد بیشتر برای کالاهای غیر قابل دوام مانند غذا و پوشاک هزینه کردند
[ترجمه ترگمان]مصرف کنندگان ۰ ۳ درصد بیشتر بر روی کالاهای nondurable مثل غذا و پوشاک
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
7. Nondurable inventories were 5 percent higher, the largest rise since June 200 as wholesalers added to stocks of drugs, alcohol, farm products and petroleum products.
[ترجمه گوگل]موجودی کالاهای غیرقابل تحمل 5 درصد بالاتر بود که بیشترین افزایش از ژوئن 200 تاکنون بود زیرا عمده فروشان به ذخایر مواد مخدر، الکل، محصولات کشاورزی و فرآورده های نفتی افزودند
[ترجمه ترگمان]از زمان ۲۰۰ ژوئن که عمده فروشان به سهام مواد مخدر، الکل، محصولات کشاورزی و محصولات نفتی افزوده می شوند موجودی Nondurable ۵ درصد بیشتر بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
8. The positive impact of these shipments on second quarter gross domestic product was offset by a fall in inventories of manufactured nondurable goods.
[ترجمه گوگل]تاثیر مثبت این محموله ها بر تولید ناخالص داخلی سه ماهه دوم با کاهش موجودی کالاهای تولید شده غیرقابل تحمل جبران شد
[ترجمه ترگمان]تاثیر مثبت این محموله ها در یک چهارم تولید ناخالص داخلی با کاهش موجودی کالاهای تولیدی ساخته شده جبران شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
9. Along with population increase, they to the grain, the non-staple food product as well as the nondurable consumer goods quantity's demand increase unceasingly.
[ترجمه گوگل]همراه با افزایش جمعیت، تقاضای غلات، محصولات غذایی غیراصولی و همچنین تقاضای کالاهای مصرفی بیدوام بیوقفه افزایش مییابد
[ترجمه ترگمان]همراه با افزایش جمعیت، آن ها به دانه، محصول غذایی غیر اصلی و نیز افزایش تقاضا برای کالاهای مصرفی بالا، به طور مداوم افزایش پیدا می کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
10. In this paper, we develop a two-period model in which a producer decides to sell or rent his durable good having a nondurable good.
[ترجمه گوگل]در این مقاله، ما یک مدل دو دوره ای را توسعه می دهیم که در آن یک تولیدکننده تصمیم می گیرد کالای بادوام خود را با یک کالای بی دوام بفروشد یا اجاره دهد
[ترجمه ترگمان]در این مقاله، ما یک مدل دو دوره را توسعه می دهیم که در آن تولید کننده تصمیم می گیرد با داشتن یک کالای بسیار خوب، کالای بادوام را به فروش برساند یا اجاره کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید