nondiscrimination


معنی: عدم تبعیض

بررسی کلمه

اسم ( noun )
• : تعریف: combined form of discrimination.

جمله های نمونه

1. In future, therefore, employers will have to pay much closer attention to the principle of non-discrimination against part-time employees.
[ترجمه گوگل]بنابراین، در آینده، کارفرمایان باید توجه بسیار بیشتری به اصل عدم تبعیض علیه کارکنان پاره وقت داشته باشند
[ترجمه ترگمان]بنابراین، در آینده، کارفرمایان باید توجه بیشتری به اصل عدم تبعیض علیه کارمندان پاره وقت داشته باشند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. London's complaint that National Power had breached non-discrimination rules was rejected by Prof Littlechild.
[ترجمه گوگل]شکایت لندن مبنی بر اینکه قدرت ملی قوانین عدم تبعیض را نقض کرده بود توسط پروفسور لیتلچایلد رد شد
[ترجمه ترگمان]شکایت لندن مبنی بر اینکه قدرت ملی نقض قوانین عدم تبعیض است توسط پروفسور Littlechild رد شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. The Commission for Racial Equality can carry out a formal investigation and issue a non-discrimination notice.
[ترجمه گوگل]کمیسیون برابری نژادی می تواند تحقیقات رسمی را انجام دهد و اخطاریه عدم تبعیض صادر کند
[ترجمه ترگمان]کمیسیون برابری نژادی می تواند یک بررسی رسمی انجام داده و یک اعلامیه عدم تبعیض صادر کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. The judge has a record of fairness and non-discrimination.
[ترجمه گوگل]قاضی دارای سابقه انصاف و عدم تبعیض است
[ترجمه ترگمان]این قاضی دارای سابقه انصاف و عدم تبعیض است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. This is why a nondiscrimination clause is so important.
[ترجمه گوگل]به همین دلیل است که بند عدم تبعیض بسیار مهم است
[ترجمه ترگمان]به همین دلیل است که یک بند nondiscrimination بسیار مهم است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. At its heart were two fundamental principles of nondiscrimination—national treatment and most-favored-nation (MFN) treatment.
[ترجمه گوگل]در قلب آن دو اصل اساسی عدم تبعیض وجود داشت - رفتار ملی و رفتار با کشور برتر (MFN)
[ترجمه ترگمان]در قلب آن، دو اصل اساسی رفتار ملی - ملی و most - ملت (MFN)وجود داشت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. The act addresses nondiscrimination with regard to public services and public facilities, but does not specifically mention natural disasters or other emergency situations.
[ترجمه گوگل]این قانون به عدم تبعیض در مورد خدمات عمومی و امکانات عمومی می پردازد، اما به طور خاص به بلایای طبیعی یا سایر شرایط اضطراری اشاره نمی کند
[ترجمه ترگمان]این اقدام به nondiscrimination با توجه به خدمات عمومی و امکانات عمومی می پردازد، اما به طور خاص به فجایع طبیعی یا سایر وضعیت های اضطراری اشاره نمی کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Being different is not really safe, despite the legal protection afforded by nondiscrimination clauses.
[ترجمه گوگل]متفاوت بودن واقعاً ایمن نیست، علیرغم حمایت قانونی که توسط بندهای عدم تبعیض ارائه می شود
[ترجمه ترگمان]با وجود حفاظت قانونی از مواد nondiscrimination، متفاوت بودن واقعا ایمن نیست
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. The International Bill of Human Rights establishes basic principles of equality and nondiscrimination with respect to the enjoyment of human rights and fundamental freedoms.
[ترجمه گوگل]منشور بین المللی حقوق بشر اصول اساسی برابری و عدم تبعیض را با توجه به برخورداری از حقوق بشر و آزادی های اساسی ایجاد می کند
[ترجمه ترگمان]لایحه بین المللی حقوق بشر اصول اساسی برابری و برابری را با توجه به تمتع از حقوق بشر و آزادی های اساسی بنا کرده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. The rights include the rights to attend the Olympic Games, to enjoy equality and nondiscrimination, to participate in some decision-making organisations etc.
[ترجمه گوگل]حقوق شامل حق حضور در بازی های المپیک، برخورداری از برابری و عدم تبعیض، شرکت در برخی سازمان های تصمیم گیری و غیره است
[ترجمه ترگمان]این حقوق شامل حقوق شرکت در بازی های المپیک، لذت بردن از برابری و nondiscrimination، مشارکت در برخی از سازمان های تصمیم گیری و غیره است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. The WTO system requires non-discrimination among its members and GATS contains a nondiscrimination clause requiring equal treatment of all WTO members.
[ترجمه گوگل]سیستم WTO مستلزم عدم تبعیض بین اعضای خود است و GATS شامل یک بند عدم تبعیض است که مستلزم رفتار برابر با همه اعضای WTO است
[ترجمه ترگمان]سیستم سازمان تجارت جهانی نیاز به عدم تبعیض بین اعضای خود و توافقنامه کلی GATS دارد که شامل یک ماده nondiscrimination است که نیازمند رفتار مساوی با تمام اعضای سازمان تجارت جهانی است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. On Friday, the Belmont faculty senate passed resolutions to include nondiscrimination policies in school-specific literature.
[ترجمه گوگل]روز جمعه، سنای دانشکده بلمونت قطعنامه‌هایی را برای گنجاندن سیاست‌های عدم تبعیض در ادبیات ویژه مدارس تصویب کرد
[ترجمه ترگمان]روز جمعه، سنای \"Belmont\" قطعنامه هایی را تصویب کرد که شامل سیاست های nondiscrimination در ادبیات مختص به مدرسه می شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. This past May, President George W. Bush signed into law the Genetic Information Nondiscrimination Act (GINA), which outlaws discrimination in insurance and employment on the basis of genetic tests.
[ترجمه گوگل]در ماه مه گذشته، رئیس جمهور جورج دبلیو بوش قانون عدم تبعیض اطلاعات ژنتیکی (GINA) را امضا کرد که تبعیض در بیمه و استخدام بر اساس آزمایش های ژنتیکی را غیرقانونی می کند
[ترجمه ترگمان]از ماه مه گذشته، رئیس جمهور جورج دبلیو بوش قانون Nondiscrimination اطلاعات ژنتیکی (gina)را امضا کرد که تبعیض را در بیمه و اشتغال براساس آزمون های ژنتیک منع می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Congress Considers Bill To Prohibit Employment Discrimination on the Basis of Sexual Orientation and Gender Identity. — Employment Nondiscrimination Act of 200 H. R. 301 111th Cong. (200.
[ترجمه گوگل]کنگره لایحه منع تبعیض شغلی بر اساس جهت گیری جنسی و هویت جنسیتی را بررسی می کند — قانون عدم تبعیض استخدامی 200 H R 301 111th Cong (200
[ترجمه ترگمان]کنگره لایحه بودجه اشتغال را در اساس جهت گیری جنسی و هویت جنسیتی به تصویب رساند قانون استخدام ۲۰۰ H ر ۳۰۱ ۱۱۱th Cong (۲۰۰)
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. In my opinion, homosexual and heterosexual should be treated and beheld equally, and nondiscrimination of minority is a symbol of civilization of society.
[ترجمه گوگل]به نظر من باید با همجنس گرایان و دگرجنس گرایان به یک اندازه برخورد و نگریست و تبعیض نکردن اقلیت نماد تمدن جامعه است
[ترجمه ترگمان]به نظر من، همجنس گرا و همجنس باز باید تحت درمان قرار گرفته و به همان اندازه دیده شوند و nondiscrimination اقلیت نماد تمدن جامعه است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

عدم تبعیض (اسم)
indiscrimination, nondiscrimination

انگلیسی به انگلیسی

• lack of discrimination; lack of differentiation
treat everyone equally

پیشنهاد کاربران

بپرس