noncritical

بررسی کلمه

صفت ( adjective )
• : تعریف: combined form of critical.

جمله های نمونه

1. But engineers concluded that even a complete failure of the non-critical, rubber O-ring would not endanger the lives of shuttle astronauts.
[ترجمه گوگل]اما مهندسان به این نتیجه رسیدند که حتی خرابی کامل حلقه O غیر بحرانی و لاستیکی جان فضانوردان شاتل را به خطر نمی اندازد
[ترجمه ترگمان]اما مهندسین به این نتیجه رسیدند که حتی یک شکست کامل از حلقه non، زندگی فضانوردان شاتل را به خطر نخواهد انداخت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. The resource person listens attentively and reflects back what is said, in the L in a non-critical way.
[ترجمه گوگل]شخص منبع با دقت گوش می دهد و آنچه گفته شده را در L به روشی غیر انتقادی بازتاب می دهد
[ترجمه ترگمان]فرد منبع با دقت گوش می دهد و آنچه را که گفته می شود، در L به روش غیر بحرانی، منعکس می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. These non-critical elements can be either spread throughout the time-scale or tackled when spare capacity is available.
[ترجمه گوگل]این عناصر غیر بحرانی می توانند در طول مقیاس زمانی پخش شوند یا در صورت وجود ظرفیت اضافی با آنها مقابله شود
[ترجمه ترگمان]این عناصر non می توانند در طول زمان گسترش یابند و یا زمانی که ظرفیت اضافی موجود باشد، مهار شوند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. The research object is to obtain the noncritical phase-matched property and application of BIBO crystal.
[ترجمه گوگل]هدف تحقیق به دست آوردن خاصیت تطبیق فاز غیر بحرانی و کاربرد کریستال BIBO است
[ترجمه ترگمان]هدف این تحقیق به دست آوردن ویژگی تطبیق فاز و کاربرد بلور BIBO است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Datagrams are useful for noncritical data transfers.
[ترجمه گوگل]دیتاگرام ها برای انتقال داده های غیر بحرانی مفید هستند
[ترجمه ترگمان]Datagrams برای انتقال داده noncritical مفید هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. A noncritical task can be lengthened or delayed without affecting the end of the project.
[ترجمه گوگل]یک کار غیر بحرانی را می توان بدون تأثیر بر پایان پروژه طولانی یا به تأخیر انداخت
[ترجمه ترگمان]یک کار noncritical می تواند بدون تاثیر گذاشتن بر پایان پروژه طولانی تر و یا تاخیر داشته باشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. The single cortical violation was judged as noncritical and would probably not have resulted in injury to a patient.
[ترجمه گوگل]نقض قشر منفرد به عنوان غیر بحرانی ارزیابی شد و احتمالاً منجر به آسیب به بیمار نمی شد
[ترجمه ترگمان]تشخیص واحد قشری به عنوان noncritical مورد بررسی قرار گرفت و احتمالا منجر به آسیب به یک بیمار نمی شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Noncritical replication was canceled. It will continue after the computer restarts.
[ترجمه گوگل]تکرار غیر بحرانی لغو شد پس از راه اندازی مجدد کامپیوتر ادامه می یابد
[ترجمه ترگمان]تکرار Noncritical لغو شد این کار پس از the کامپیوتر ادامه خواهد یافت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. This very weak ordering between critical and noncritical finalizers is not intended for general use.
[ترجمه گوگل]این ترتیب بسیار ضعیف بین نهایی کننده های بحرانی و غیر بحرانی برای استفاده عمومی در نظر گرفته نشده است
[ترجمه ترگمان]این فرمان بسیار ضعیف بین finalizers بحرانی و noncritical برای استفاده عمومی در نظر گرفته نمی شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Production and laboratory control records of noncritical process steps can be reviewed by qualified production personnel or other units following procedures approved by the quality unit(s).
[ترجمه گوگل]سوابق تولید و کنترل آزمایشگاهی مراحل غیر بحرانی فرآیند را می توان توسط پرسنل تولیدی واجد شرایط یا سایر واحدها با رعایت رویه های تایید شده توسط واحد(های) کیفیت بررسی کرد
[ترجمه ترگمان]مراحل تولید و کنترل آزمایشگاهی مراحل فرآیند noncritical را می توان به وسیله پرسنل تولید واجد شرایط یا واحدهای دیگر پس از رویه های تایید شده توسط واحد کیفیت مورد بررسی قرار داد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. The technology offers email notification, automatically sending email alerts of noncritical events.
[ترجمه گوگل]این فناوری اعلان ایمیل را ارائه می دهد و به طور خودکار هشدارهای ایمیلی را در مورد رویدادهای غیر بحرانی ارسال می کند
[ترجمه ترگمان]این فن آوری، اطلاع از پست الکترونیکی را ارایه می دهد و به طور خودکار هشدارهای الکترونیکی رویداده ای noncritical را ارسال می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Use the first 90 days to practice with a sympathetic executive and a noncritical investment.
[ترجمه گوگل]از 90 روز اول برای تمرین با مدیری دلسوز و سرمایه گذاری غیر حساس استفاده کنید
[ترجمه ترگمان]از ۹۰ روز اول برای تمرین با یک مدیر دلسوز و یک سرمایه گذاری noncritical استفاده کنید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. The coset model belongs to the model of the noncritical type MT, witch is never carefully studied before in documents.
[ترجمه گوگل]مدل coset متعلق به مدل از نوع غیر بحرانی MT است که قبلاً هرگز در اسناد به دقت مطالعه نشده است
[ترجمه ترگمان]مدل coset متعلق به مدل of نوع noncritical است که هرگز قبل از آن به دقت مورد مطالعه قرار نگرفته است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. However, after seeing that the customer was less confident about reviewing these advanced relationships, we sometimes kept noncritical included and extended use cases out of the review packages.
[ترجمه گوگل]با این حال، پس از اینکه دیدیم مشتری نسبت به بررسی این روابط پیشرفته اطمینان کمتری دارد، گاهی اوقات موارد غیر بحرانی شامل و استفاده گسترده را از بسته‌های بازبینی خارج می‌کنیم
[ترجمه ترگمان]با این حال، پس از این که مشاهده کردیم که مشتری نسبت به مرور این روابط پیشرفته اعتماد کمتری دارد، گاهی اوقات noncritical را در نظر می گیریم و موارد استفاده گسترده از بسته های مرور را تعمیم می دهیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

انگلیسی به انگلیسی

• not critical; not at the point of an abrupt change (physics, chemistry)

پیشنهاد کاربران

1ـ غیر انتقادی، بدون خرده گیری، بدون قضاوت منفی
2ـ غیر حیاتی، غیر مهم، خفیف، کم اهمیت
غیر ضروری - غیر حیاتی
غیرحیاتی

بپرس