1. A strike is unlikely, but some forms of non-cooperation are being considered.
[ترجمه گوگل]اعتصاب بعید است، اما برخی از اشکال عدم همکاری در حال بررسی است
[ترجمه ترگمان]یک اعتصاب بعید به نظر می رسد، اما برخی اشکال عدم هم کاری در نظر گرفته می شوند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
2. Non-cooperation and civil disobedience, as Gandhi understands them, can not be construed as a coercive threat in this sense.
[ترجمه گوگل]عدم همکاری و نافرمانی مدنی، همانطور که گاندی آنها را درک می کند، نمی تواند به عنوان یک تهدید قهری به این معنا تعبیر شود
[ترجمه ترگمان]عدم هم کاری و نافرمانی مدنی، همانطور که گاندی آن ها را درک می کند، نمی تواند به عنوان یک تهدید اجباری در این مفهوم تعبیر شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
3. This was true civil disobedience rather than mere non-co-operation.
[ترجمه گوگل]این نافرمانی مدنی واقعی بود تا عدم همکاری
[ترجمه ترگمان]این نافرمانی مدنی واقعی بجای عدم هم کاری صرف بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
4. In Parliament there was non-cooperation that became almost a guerrilla war between the parties.
[ترجمه گوگل]در مجلس عدم همکاری وجود داشت که تقریباً به جنگ چریکی بین احزاب تبدیل شد
[ترجمه ترگمان]در پارلمان، عدم هم کاری وجود داشت که تقریبا یک جنگ چریکی بین طرفین بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
5. Non-cooperation is treated as contempt of court.
[ترجمه گوگل]عدم همکاری به عنوان اهانت به دادگاه تلقی می شود
[ترجمه ترگمان]عدم هم کاری به عنوان تحقیر دادگاه تلقی می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
6. Union sources thought last night that an all-out strike was unlikely, although various forms of non-co-operation might be considered.
[ترجمه گوگل]منابع اتحادیه شب گذشته تصور کردند که اعتصاب همه جانبه بعید است، اگرچه ممکن است اشکال مختلفی از عدم همکاری در نظر گرفته شود
[ترجمه ترگمان]منابع اتحادیه دیشب فکر کردند که یک اعتصاب همه جانبه بعید است، اگرچه اشکال مختلفی از عدم هم کاری ممکن است در نظر گرفته شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
7. Obliged to seize the initiative, he announced in 1920 his first campaign of mass non-co-operation.
[ترجمه گوگل]او که موظف بود ابتکار عمل را در دست بگیرد، در سال 1920 اولین کمپین خود را برای عدم همکاری جمعی اعلام کرد
[ترجمه ترگمان]او در سال ۱۹۲۰ اولین فعالیت خود در زمینه عدم هم کاری گسترده را اعلام کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
8. Both non-cooperation and civil disobedience imply some form of resistance to unjust laws, and could result in imprisonment for those involved.
[ترجمه گوگل]هم عدم همکاری و هم نافرمانی مدنی مستلزم نوعی مقاومت در برابر قوانین ناعادلانه است و می تواند منجر به حبس برای افراد درگیر شود
[ترجمه ترگمان]هم عدم هم کاری و هم نافرمانی مدنی نشان دهنده نوعی مقاومت در برابر قوانین ناعادلانه است و می تواند منجر به حبس برای افراد درگیر شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
9. Probably Sukarno's renunciation of non-cooperation did ensure a less severe fate for him.
[ترجمه گوگل]احتمالاً انصراف سوکارنو از عدم همکاری، سرنوشت کمتر سختی را برای او تضمین کرد
[ترجمه ترگمان]احتمالا چشم پوشی s از عدم هم کاری، سرنوشت severe برای او را تضمین کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
10. In the case that the retailers have a noncooperation game with the bank, the paper studies the bank′s loan to value design when the mortgage commodity′s disposal price is no more than its storage one.
[ترجمه گوگل]در صورتی که خرده فروشان بازی عدم همکاری با بانک داشته باشند، مقاله وام بانک را برای طراحی ارزش بررسی می کند که قیمت دفع کالای رهنی بیشتر از قیمت ذخیره آن نباشد
[ترجمه ترگمان]در این مورد که خرده فروشان یک بازی noncooperation با بانک دارند، این مقاله به بررسی وام bank's به طراحی ارزش می پردازد که قیمت خرید وام مسکن بیش از ذخیره سازی آن نیست
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
11. non-violence implies voluntary submission to the penalty for noncooperation with evil.
[ترجمه گوگل]عدم خشونت مستلزم تسلیم داوطلبانه در برابر مجازات عدم همکاری با شر است
[ترجمه ترگمان]عدم خشونت حاکی از تسلیم داوطلبانه در برابر مجازات اعدام با شیطان است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
12. However, because of this discussion itself is a reflection in the field of theories, of "a period of social disorder", hence at times it was laughed as "cooperator's noncooperation ".
[ترجمه گوگل]اما به دلیل اینکه این بحث خود بازتابی است در حوزه نظریات، از «دوره ای از نابسامانی اجتماعی»، از این رو در برخی مواقع به عنوان «عدم همکاری تعاونی» به خنده گرفته می شد
[ترجمه ترگمان]با این حال، به دلیل این بحث، خود انعکاسی در زمینه تئوری ها، \"یک دوره اختلال اجتماعی\" است، از این رو گاهی به عنوان \"noncooperation s\" می خندید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
13. Results of numerical analysis indicate that the opportunistic network coding cooperation is with better performance than traditional user cooperation and noncooperation approach.
[ترجمه گوگل]نتایج تحلیل عددی نشان میدهد که همکاری فرصتطلبانه کدگذاری شبکه عملکرد بهتری نسبت به رویکرد همکاری سنتی و غیرهمکاری کاربر دارد
[ترجمه ترگمان]نتایج تجزیه و تحلیل عددی نشان می دهد که هم کاری کدگذاری شبکه فرصت طلبانه، عملکرد بهتری نسبت به رویکرد مشارکتی و رویکرد noncooperation دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
14. Non - violence implies voluntary submission to the penalty for noncooperation with evil.
[ترجمه گوگل]عدم خشونت مستلزم تسلیم داوطلبانه در برابر مجازات عدم همکاری با شر است
[ترجمه ترگمان]عدم خشونت به معنای تسلیم داوطلبانه در برابر مجازات اعدام با شیطان است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید