noncombatant

/ˌnɑːnkəmˈbætənt//nɒnˈkɒmbətənt/

معنی: غیر مبارز
معانی دیگر: (عضو ارتش که در رزم شرکت نمی کنند مانند پزشک یا قاضی عسگر) غیر رزمی، نارزمی، خارج از صف، ناستیز، (هنگام جنگ) غیرنظامی، شخصی، غیرارتشی، ناسپاهی، افراد غیر نظامی، خارجاز صف، خارجاز صف ها، ارکان

بررسی کلمه

اسم ( noun )
(1) تعریف: during wartime, a civilian, esp. one in a battle area.

(2) تعریف: a member of a military service whose duties do not include combat, such as a doctor.
صفت ( adjective )
• : تعریف: not being, intended for, or involved in combat.
مشابه: neutral

جمله های نمونه

1. The General does not like non-combatant personnel near a scene of action.
[ترجمه گوگل]ژنرال پرسنل غیر رزمی را در نزدیکی صحنه عمل دوست ندارد
[ترجمه ترگمان]ژنرال از پرسنل غیر مبارز در نزدیکی صحنه عمل خوشش نمی آید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. The Red Cross has arranged two local ceasefires, allowing non-combatants to receive medical help.
[ترجمه گوگل]صلیب سرخ دو آتش بس محلی ترتیب داده است که به غیرنظامیان اجازه می دهد کمک های پزشکی دریافت کنند
[ترجمه ترگمان]صلیب سرخ دو آتش بس محلی را ترتیب داده است که به non اجازه دریافت کمک های پزشکی را می دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. The holy warriors don't notice the non-combatant.
[ترجمه عبدالهی] مبارزان مقدس افراد غیر جنگجو را مورد توجه قرار نمیدهند ( وارد جنگ نمیکنند )
|
[ترجمه گوگل]رزمندگان مقدس متوجه غیر رزمنده نمی شوند
[ترجمه ترگمان]جنگجویان مقدس به جنگ بدون جنگ توجه نمی کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. For the non-combatant was not to be merely the quiet underwriter of his country's military undertakings.
[ترجمه گوگل]زیرا غیر جنگنده نباید صرفاً متعهد آرام تعهدات نظامی کشورش باشد
[ترجمه ترگمان]زیرا جنگجویان غیر مبارز تنها بخشی از تعهدات نظامی کشورش نبودند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. In modern war both combatant and noncombatant are killed in air attack.
[ترجمه گوگل]در جنگ های مدرن، هم رزمنده و هم غیر رزمنده در حمله هوایی کشته می شوند
[ترجمه ترگمان]در جنگ مدرن هر دو جنگجو و هم noncombatant در حمله هوایی کشته می شوند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Yet, according to the latest figures from the UN, noncombatant deaths were up 15% in the first half of 2011 compared with a year earlier.
[ترجمه گوگل]با این حال، بر اساس آخرین آمار سازمان ملل، مرگ و میر غیرنظامیان در نیمه اول سال 2011 در مقایسه با سال قبل 15 درصد افزایش یافته است
[ترجمه ترگمان]با این وجود، براساس آخرین آمار سازمان ملل، مرگ noncombatant در نیمه اول سال ۲۰۱۱ در مقایسه با یک سال قبل ۱۵ درصد افزایش داشته است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. USCIS officer: If the law requires it, are you willing to perform noncombatant services in the U.
[ترجمه گوگل]افسر USCIS: اگر قانون آن را ایجاب می کند، آیا مایل به انجام خدمات غیر رزمی در ایالات متحده هستید؟
[ترجمه ترگمان]افسر USCIS: اگر قانون به آن نیاز دارد، آیا مایل به انجام خدمات noncombatant در ایالات متحده هستید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Because of the objective's urban location, minimizing both collateral damage and noncombatant casualties is a priority.
[ترجمه گوگل]به دلیل موقعیت شهری هدف، به حداقل رساندن خسارات جانبی و تلفات غیرنظامی در اولویت است
[ترجمه ترگمان]به دلیل موقعیت شهری هدف، کمینه سازی خسارات جانبی و تلفات جانی یک اولویت محسوب می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Future forces should operate from a generally benevolent policy of avoiding noncombatant casualties.
[ترجمه گوگل]نیروهای آینده باید بر اساس یک سیاست عموماً خیرخواهانه برای اجتناب از تلفات غیر جنگی عمل کنند
[ترجمه ترگمان]نیروهای آینده باید از سیاست عمومی benevolent برای اجتناب از تلفات جانی عمل کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. If the law requires it, are you willing to perform noncombatant services in the U. S. Armed Forces?
[ترجمه گوگل]اگر قانون ایجاب می کند، آیا مایل به انجام خدمات غیر رزمی در نیروهای مسلح ایالات متحده هستید؟
[ترجمه ترگمان]اگر قانون به آن نیاز داشته باشد، آیا مایل به انجام خدمات noncombatant در ایالات متحده هستید اس نیروهای مسلح؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. An enemy force that is dispersed in an urban area or other close terrain, and perhaps intermixed with the noncombatant population, is highly difficult to find and attack.
[ترجمه گوگل]یک نیروی دشمن که در یک منطقه شهری یا مناطق نزدیک دیگر پراکنده است، و شاید با جمعیت غیر رزمی آمیخته شده باشد، یافتن و حمله بسیار دشوار است
[ترجمه ترگمان]یک نیروی دشمن که در یک منطقه شهری یا سایر مناطق نزدیک پراکنده می شود، و شاید intermixed با جمعیت noncombatant، یافتن و حمله بسیار دشوار است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

غیر مبارز (صفت)
noncombatant

انگلیسی به انگلیسی

• soldier who does not belong to a fighting unit
not combatant; not of a fighting unit
a non-combatant is someone who does not actually fight in a war, although they may be in the armed forces or involved in the war in some way.

پیشنهاد کاربران

معاف از رزم، کسی که در دعوا یا جنگ اهل کتک کاری یا زدوخورد نباشد.
غیر مقاتل [تاریخ اسلام، تاریخ عرب]
غیرنظامی بی دفاع
مُلکی ( دری - در گویش و نوشتار مردم افغانستان )
و مصداق �غیرمُقاتل� حدیث و قاعده ی فقهی �لایقتل غیرالمقاتل� است.
غیرمقاتل یعنی کسی که ( در جنگ های صدر اسلام ) از زمره ی سالخوردگان، کودکان، زنان و کلیه ی افرادی باشد که توان جنگیدن ندارند. این ها را می گویند �غیر مقاتل� که معادل انگلیسی آن همان Noncombatant است.
...
[مشاهده متن کامل]

در قاعده فقهى �لایقتل غیرالمقاتل�، حکم عدم جواز کشتن غیرمقاتلین در جنگ‏ها، یک حکم کلى است که بر مصادیق آن قابل تطبیق است؛ بدین صورت که در جنگ، هر کس عنوان غیرمقاتل بر او منطبق بود، از حمایت برخوردار است و کشته نمی شود؛ مثلاً افرادى همچون زنان، کودکان، سالخوردگان و. . . که مصداق غیرمقاتل هستند، مشمول این حکم کلى هستند. این حکم کلى می تواند بر مصادیق دیگرى نیز منطبق شود که این مصادیق می تواند متعدد باشد.

بپرس