nonbinding

بررسی کلمه

صفت ( adjective )
• : تعریف: combined form of binding.
مشابه: void

پیشنهاد کاربران

غیرالزام آور
مثال:
The latest resolution which in some ways it could not veto is said to be non - binding!
این آخرین قطعنامه که از جهاتی نمی شد آن را وتو کرد گفته می شود غیرالزام آور است.
non authoritative
غیرالزام آور
بی اعتبار، بدون فشار یا الزام قانونی