nonaligned

/ˈnɑːnəˌlaɪnd//ˈnɑːnəˌlaɪnd/

غیر متعهد، نادرگیر، ناپیماندار، ناهم پیمان

بررسی کلمه

صفت ( adjective )
مشتقات: nonalignment (n.)
• : تعریف: of a nation, not allied with either the United States or the former Soviet Union.

جمله های نمونه

1. The new treaty embodies the aspirations of most nonaligned countries.
[ترجمه گوگل]معاهده جدید آمال اکثر کشورهای غیر متعهد را در بر می گیرد
[ترجمه ترگمان]این پیمان جدید آرزوهای بسیاری از کشورهای nonaligned را در بر دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. China is one advocates the nonaligned movement the country.
[ترجمه گوگل]چین یکی از حامیان جنبش غیر متعهد در کشور است
[ترجمه ترگمان]چین یکی از حامیان جنبش nonaligned در کشور است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. China is a nonaligned country and will never enter into other countries' alliances.
[ترجمه گوگل]چین یک کشور غیر متعهد است و هرگز وارد اتحاد کشورهای دیگر نخواهد شد
[ترجمه ترگمان]چین یک کشور nonaligned است و هرگز وارد کشورهای دیگر نخواهد شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Switzerland remained nonaligned during World War II.
[ترجمه گوگل]سوئیس در طول جنگ جهانی دوم بدون تعهد باقی ماند
[ترجمه ترگمان]سوییس در طول جنگ جهانی دوم nonaligned ماند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Soviet charges that the space station was merely a military launching platform alarmed a number of nonaligned nations.
[ترجمه گوگل]اتهامات شوروی مبنی بر اینکه ایستگاه فضایی صرفاً یک سکوی پرتاب نظامی است، تعدادی از کشورهای غیرمتعهد را نگران کرد
[ترجمه ترگمان]شوروی اعلام کرد که ایستگاه فضایی فقط یک سکوی پرتاب نظامی است که تعداد زیادی از کشورهای nonaligned را نگران کرده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. In sum, Myanmars foreign policy has really been neutral and nonaligned.
[ترجمه گوگل]در مجموع، سیاست خارجی میانمار واقعا بی طرف و بی طرف بوده است
[ترجمه ترگمان]در مجموع، سیاست خارجی Myanmars واقعا خنثی و nonaligned بوده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. We cannot afford any longer to be burdened by labels, such as rich and poor, developed or developing, north or south, nonaligned or western.
[ترجمه گوگل]ما دیگر نمی توانیم زیر بار برچسب هایی مانند ثروتمند و فقیر، توسعه یافته یا در حال توسعه، شمال یا جنوب، غیر متعهد یا غربی باشیم
[ترجمه ترگمان]ما نمی توانیم بیش از این تحت فشار برچسب ها، مثل غنی و فقیر، توسعه یافته یا در حال توسعه، شمال یا جنوب، nonaligned یا غربی باشیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Nehru was an idealist, a pacifist, who chose to believe (his critics would say "delude himself") that India gained by remaining nonaligned and against the Cold War.
[ترجمه گوگل]نهرو یک ایده آلیست، صلح طلب بود که تصمیم گرفت باور کند (منتقدان او می گویند "خود را فریب می دهد") که هند با عدم تعهد و مخالفت با جنگ سرد به دست آورد
[ترجمه ترگمان]نهرو یک idealist، یک صلح طلب، بود که تصمیم گرفت باور کند (منتقدان او \" خود را فریب می دهند)که هند با باقی مانده و مخالف جنگ سرد آن را به دست آورد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

انگلیسی به انگلیسی

• misaligned, not adjusted
a country that is non-aligned does not support or is not part of any politically linked group of countries.

پیشنهاد کاربران

بپرس