nonage

/ˈnoʊnɪdʒ//ˈnəʊnɪdʒ/

معنی: خردی، عدم بلوغ، نابالغی
معانی دیگر: دوران کم سالی، دوران صغر، دوران صباوت، دوران پیش از بلوغ، بی تجربگی، خامی، (حقوق) فقدان اهلیت قانونی، صغیربودن، صغر، فاقد اهلیت قانونی، عدم بلوه، عدم رشد، قانون ـ فقه : نابالغ

بررسی کلمه

اسم ( noun )
(1) تعریف: the period of time when one is not yet legally an adult; minority.
مشابه: minority

(2) تعریف: a period or time of immaturity.
متضاد: age

جمله های نمونه

1. she was bored with the suitor's nonage
شخصیت کودک مانند آن خواستگار او را ملول می کرد.

2. these are the poems of his nonage
این اشعار مربوط به دوران خردسالی او است.

3. The nonage can not enter bar to not have scruples about inside the scope by them.
[ترجمه گوگل]nonage نمی تواند وارد نوار شود تا در داخل محدوده توسط آنها ایراد نداشته باشد
[ترجمه ترگمان]The نمی توانند وارد بار شوند و دغدغه آن ها در مورد محدوده توسط آن ها را نداشته باشند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. The wholesome education in nonage has a great significance for kids for building up their personalities.
[ترجمه گوگل]آموزش کامل در غیر سنی اهمیت زیادی برای بچه ها برای ساختن شخصیت آنها دارد
[ترجمه ترگمان]آموزش سالم در nonage اهمیت زیادی برای کودکان برای ایجاد شخصیت خود دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. The nonage is the successor of the Chinese characteristic socialism business. The degrees of their morals will directly influence the prospect of China.
[ترجمه گوگل]نونها جانشین سوسیالیسم مشخصه چینی هستند درجات اخلاقی آنها مستقیماً بر چشم انداز چین تأثیر می گذارد
[ترجمه ترگمان]nonage جانشین کسب وکار سوسیالیستی مشخص چین است درجات اخلاق آنان مستقیما بر چشم انداز چین تاثیر خواهد گذاشت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Father had his own career during his nonage, but now he is so decadent!
[ترجمه گوگل]پدر در دوران غیرعمری خود حرفه خود را داشت، اما اکنون بسیار منحط شده است!
[ترجمه ترگمان]پدر در دوران nonage شغل خود را داشت، اما اینک به کلی منحط شده است!
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. At present, nonage student's indemnity cases because of school accidents are increasing, and become the focus of the society.
[ترجمه گوگل]در حال حاضر موارد غرامت دانش آموزی غیر سنی ناشی از حوادث مدرسه رو به افزایش است و کانون توجه جامعه قرار گرفته است
[ترجمه ترگمان]در حال حاضر، موارد جبران خسارت دانش آموز به دلیل حوادث مدارس در حال افزایش است و کانون توجه جامعه شده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. The conclusion provides primary bases for forest nonage selection.
[ترجمه گوگل]نتیجه گیری پایه های اولیه را برای انتخاب غیر سنی جنگل فراهم می کند
[ترجمه ترگمان]این نتیجه گیری پایه های اصلی انتخاب nonage جنگل را فراهم می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. The first part is summary about the protection of nonage students and responsibility of school accidents.
[ترجمه گوگل]بخش اول خلاصه ای از حفاظت از دانش آموزان غیر سن و مسئولیت حوادث مدرسه است
[ترجمه ترگمان]بخش اول خلاصه ای در مورد حفاظت از دانش آموزان و مسیولیت حوادث مدارس است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. For the same reason, we may leave out of consideration those backward states of society in which the race itself may be considered as in its nonage.
[ترجمه گوگل]به همین دلیل، می‌توانیم آن دسته از حالت‌های عقب‌افتاده جامعه را که در آن‌ها خود نژاد را می‌توان به‌عنوان غیرقانونی خود در نظر گرفت، کنار گذاشت
[ترجمه ترگمان]به همین دلیل، ما ممکن است از ملاحظه آن وضعیت های عقب افتاده جامعه ای که خود نژاد ممکن است به عنوان in در نظر گرفته شود، خارج شویم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Results: Fine structure of Yujinfang group was the same as that of blank group at nonage, but at metaphase and advanced stage these changed gradually.
[ترجمه گوگل]یافته‌ها: ساختار ریز گروه یوجین‌فانگ مانند گروه بلانک در مرحله غیرسنگی بود، اما در مرحله متافاز و پیشرفته به تدریج تغییر کرد
[ترجمه ترگمان]نتایج: ساختار خوب گروه Yujinfang مشابه گروه خالی در nonage بود، اما در مرحله متافاز و مرحله پیشرفته، این گروه به تدریج تغییر کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. At the time of fully affirm our country current nonage serve as guardian system of positive effect, also point out the our country the nonage serves as guardian the problem of the system existence.
[ترجمه گوگل]در زمان تأیید کامل عدم استفاده فعلی کشور ما به عنوان سیستم نگهبان اثر مثبت، همچنین اشاره کنید که کشور ما عدم استفاده به عنوان نگهبان مشکل وجود سیستم است
[ترجمه ترگمان]در زمان تایید کامل nonage فعلی کشورمان به عنوان سیستم محافظ تاثیر مثبت خدمت می کند، همچنین به کشور ما اشاره می کند که nonage به عنوان نگهبان مساله وجود سیستم عمل می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. The best chance for adults to guide infants to read is in their daily life, for the characteristics of their random reading and writing in their daily life are accordance with those of nonage reading.
[ترجمه گوگل]بهترین فرصت برای بزرگسالان برای راهنمایی نوزادان به خواندن در زندگی روزمره آنها است، زیرا ویژگی های خواندن و نوشتن تصادفی آنها در زندگی روزمره مطابق با ویژگی های خواندن غیر سنی است
[ترجمه ترگمان]بهترین شانس برای بزرگسالان برای هدایت کودکان برای خواندن، در زندگی روزمره شان است، زیرا ویژگی های خواندن و نوشتن تصادفی آن ها مطابق با مطالعه nonage است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Methods:The features of two different gas-barium double contrast esophagus examinations of 40 cases with nonage upper esophageal carcinoma diagnosed by pathology were analyzed.
[ترجمه گوگل]روش‌ها: ویژگی‌های دو معاینه مری با کنتراست دوگانه گاز-باریم در 40 بیمار مبتلا به سرطان مری فوقانی غیر سنی که با پاتولوژی تشخیص داده شده بودند، مورد بررسی قرار گرفت
[ترجمه ترگمان]روش ها: ویژگی های دو تست متفاوت گاز - باریم در مقایسه با carcinoma cases فوقانی nonage که توسط آسیب شناسی تشخیص داده شد، مورد بررسی قرار گرفت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

خردی (اسم)
babyhood, childhood, infancy, exiguity, nonage

عدم بلوغ (اسم)
infancy, nonage, minority

نابالغی (اسم)
nonage

تخصصی

[حقوق] صغیر، صغر

انگلیسی به انگلیسی

• status of a minor, period before adulthood

پیشنهاد کاربران

بپرس