non sequitur

/ˈnɑːnˈsekwətər//nɒnˈsekwətə/

معنی: غیر منطقی، عدم تعقیب، عدم استنباط قضایا
معانی دیگر: (منطق) نتیجه ی کاذب، پیامد غیر منطقی (.non seq هم می گویند)، اظهار ناوابسته به موضوع مورد بحث، نامربوط، عدم تعقیب، عدم استنباط قضایا، غیر منطقی

بررسی کلمه

اسم ( noun )
• : تعریف: something such as a remark or a conclusion that does not logically follow from the premise, evidence, or preceding statement.

جمله های نمونه

1. This non sequitur invalidates his argument.
[ترجمه گوگل]این عدم توقیف استدلال او را باطل می کند
[ترجمه ترگمان]این non استدلال او را توجیه نمی کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. This is a huge non sequitur.
[ترجمه گوگل]این یک غیر متوالی بزرگ است
[ترجمه ترگمان]این یک عدم موفقیت بزرگ است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. The rabbit was a non sequitur.
[ترجمه گوگل]خرگوش غیر مرکب بود
[ترجمه ترگمان]این خرگوش غیر منطقیه
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. It was such a non sequitur.
[ترجمه گوگل]این چنین غیر متوالی بود
[ترجمه ترگمان]این a بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. This is a non sequitur, since something can be both a by-product and a great value.
[ترجمه گوگل]این یک چیز غیرقابل پیش بینی است، زیرا چیزی می تواند هم محصول جانبی و هم ارزش زیادی داشته باشد
[ترجمه ترگمان]این یک non است، زیرا چیزی می تواند هم یک محصول جانبی و هم یک مقدار عالی باشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. And we can see why a non sequitur is an invalid argument.
[ترجمه گوگل]و ما می توانیم ببینیم که چرا non sequitur یک استدلال نامعتبر است
[ترجمه ترگمان]و ما می توانیم ببینیم که چرا a آرگومان نامعتبر است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Let it stand as a picture, a visual non sequitur.
[ترجمه گوگل]اجازه دهید آن را به عنوان یک تصویر، یک تصویر غیر متوالی باقی بماند
[ترجمه ترگمان]اجازه دهید به عنوان یک تصویر، یک non دیداری (sequitur)ظاهر شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. The non sequitur is to assume that the new service will be a revenue-generating business in its own right.
[ترجمه گوگل]عدم توقیف این است که فرض کنیم سرویس جدید به خودی خود یک تجارت درآمدزا خواهد بود
[ترجمه ترگمان]عدم تعهد این است که فرض کنیم خدمات جدید یک کسب وکار تولید درآمد در سمت راست خود خواهد بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. This non sequitur compounds the fact that high unemployment rates often produce popular opposition to opening markets to foreign competition.
[ترجمه گوگل]این بی ثباتی این واقعیت را تشدید می کند که نرخ های بالای بیکاری اغلب مخالفت مردمی را با باز کردن بازارها به روی رقابت خارجی ایجاد می کند
[ترجمه ترگمان]این ترکیبات فاقد این واقعیت هستند که نرخ بالای بیکاری اغلب باعث ایجاد مخالفت های عمومی برای باز کردن بازارها به رقابت خارجی می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. But there is a non sequitur in Bentham's argument.
[ترجمه گوگل]اما در استدلال بنتام یک عدم توازن وجود دارد
[ترجمه ترگمان]اما یک استدلال non در این باره وجود دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. The sentence itself contains a non sequitur - firstly discussing the severe winters of the past several years, and then accusing Mr. Durant of waste and neglect.
[ترجمه گوگل]این جمله خود حاوی یک عدم توقیف است - ابتدا در مورد زمستان های سخت چندین سال گذشته بحث می کند و سپس آقای دورانت را به اتلاف و بی توجهی متهم می کند
[ترجمه ترگمان]جمله این جمله حاوی a است که ابتدا در مورد زمستان های سرد چند سال اخیر بحث شده است و سپس آقای Durant را به هدر دادن و بی توجهی متهم می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Had she missed something important, or was this just a non sequitur?
[ترجمه گوگل]آیا او چیز مهمی را از دست داده بود، یا این فقط یک بی نظمی بود؟
[ترجمه ترگمان]ایا او چیز مهمی را از دست داده بود یا این فقط بی نتیجه بود؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. It purports to be the end of some orderly progression of thought and effort, yet it constitutes a complete non sequitur.
[ترجمه گوگل]به نظر می رسد که این پایان برخی از پیشرفت های منظم فکر و تلاش باشد، با این حال یک عدم توقیف کامل را تشکیل می دهد
[ترجمه ترگمان]به نظر می رسد که این پایان یک پیشرفت منظم اندیشه و تلاش باشد، با این حال یک عدم موفقیت کامل را تشکیل می دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. The indignant theorist casts aspersions on their methods, inserts a non sequitur regarding its effects and explains how this is frightfully unfair for the "little guy".
[ترجمه گوگل]نظریه‌پرداز خشمگین روش‌های آن‌ها را مورد انتقاد قرار می‌دهد، در مورد تأثیرات آن بی‌ثباتی وارد می‌کند و توضیح می‌دهد که چگونه این برای «پسر کوچک» به طرز وحشتناکی ناعادلانه است
[ترجمه ترگمان]نظریه پرداز عصبانی، aspersions را به روش آن ها اعمال می کند و یک non را در رابطه با اثرات آن درج می کند و توضیح می دهد که این برای \"مرد کوچک\" شدیدا ناعادلانه است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

غیر منطقی (اسم)
illogic, non sequitur

عدم تعقیب (اسم)
non sequitur, nonsuit

عدم استنباط قضایا (اسم)
non sequitur

تخصصی

[حقوق] مغالطه، نتیجه گیری غلط
[آب و خاک] ثابت نشدنی، غیر منطقی

انگلیسی به انگلیسی

• (latin) "t does not follow", inconsistent statement, a conclusion does not logically follow from the facts or law
a non sequitur is a statement, remark, or conclusion that does not follow naturally or logically from what has just been said; a formal expression.

پیشنهاد کاربران

مغلطه
حرف نامربوط به موضوع
a conclusion or statement that does not logically follow from the previous argument or statement
حرف یا نتیجه گیری که از نظر منطقی به حرف قبلی ربطی ندارد.

بپرس