non negotiable

بررسی کلمه

صفت ( adjective )
• : تعریف: combined form of negotiable.
متضاد: negotiable

جمله های نمونه

1. He emphasized that the government's anti-nuclear position was non-negotiable.
[ترجمه گوگل]وی تاکید کرد که موضع ضد هسته ای دولت غیرقابل مذاکره است
[ترجمه ترگمان]وی تاکید کرد که موضع ضد هسته ای دولت غیرقابل مذاکره است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. The terms of this agreement are non-negotiable.
[ترجمه گوگل]مفاد این قرارداد غیر قابل مذاکره است
[ترجمه ترگمان]شرایط این توافقنامه غیرقابل مذاکره هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. Among the non-negotiable events to be expected during the decade are earthquakes.
[ترجمه گوگل]از جمله رویدادهای غیرقابل مذاکره ای که در طول دهه مورد انتظار است، زلزله است
[ترجمه ترگمان]در بین رویداده ای غیرقابل مذاکره که انتظار می رود در طول این دهه مورد انتظار باشند، زلزله است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Must we show our willingness to negotiate the non-negotiable and lay down our arms?
[ترجمه گوگل]آیا ما باید تمایل خود را برای مذاکره غیرقابل مذاکره نشان دهیم و سلاح های خود را زمین بگذاریم؟
[ترجمه ترگمان]آیا ما تمایل داریم که خود را برای مذاکره با معامله بی مذاکره نشان دهیم و در آغوش بگیریم؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Presenting a piece of information as given suggests that it is already established and agreed and is therefore non-negotiable.
[ترجمه گوگل]ارائه بخشی از اطلاعات به شکلی که داده شد نشان می دهد که قبلاً ایجاد و توافق شده است و بنابراین غیرقابل مذاکره است
[ترجمه ترگمان]ارائه یک تکه از اطلاعات به صورتی که نشان می دهد قبلا تاسیس و توافق شده است و در نتیجه غیرقابل مذاکره است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. My advice is this: make this writing nonnegotiable; that is, never miss a day.
[ترجمه گوگل]توصیه من این است: این نوشته را غیرقابل مذاکره کنید یعنی هرگز یک روز را از دست ندهید
[ترجمه ترگمان]توصیه من این است: این نوشته را nonnegotiable؛ یعنی هرگز یک روز را از دست ندهید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. The price is non-negotiable.
[ترجمه گوگل]قیمت غیر قابل مذاکره
[ترجمه ترگمان]قیمت غیرقابل مذاکره است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. One copy of nonnegotiable or duplicate copy of clean on board bill of lading for crude oil.
[ترجمه گوگل]یک نسخه کپی غیرقابل مذاکره یا کپی بارنامه تمیز در کشتی برای نفت خام
[ترجمه ترگمان]یک کپی از کپی یا کپی کپی شده بر روی قبض کشتی برای نفت خام
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. They are the undeniable and nonnegotiable characteristics of any life crusade. Thus, they will be our focus here.
[ترجمه گوگل]آنها ویژگی های غیرقابل انکار و غیرقابل مذاکره هر جنگ صلیبی زندگی هستند بنابراین، آنها در اینجا تمرکز ما خواهند بود
[ترجمه ترگمان]آن ها ویژگی های غیرقابل انکار و nonnegotiable هر نوع جنگ صلیبی هستند بنابراین، آن ها تمرکز ما در اینجا خواهند بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. That momentum must be in the wall-- it's nonnegotiable, because momentum must be conserved.
[ترجمه گوگل]این حرکت باید در دیوار باشد - قابل مذاکره نیست، زیرا حرکت باید حفظ شود
[ترجمه ترگمان]این تکانه باید در دیواره باشد - - nonnegotiable است، چون تکانه باید حفظ شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. The provisions of nonnegotiable endorsement in Negotiable Instruments Law have an great effect on the negotiation of instruments.
[ترجمه گوگل]مفاد ظهرنویسی غیر قابل معامله در قانون اسناد قابل معامله تأثیر زیادی در معامله اسناد دارد
[ترجمه ترگمان]مقررات حمایت از مواد مخدر در اسناد Negotiable نیز تاثیر زیادی بر مذاکرات ابزار دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. I said these parameters were nonnegotiable and were the best I could do, and I wanted the parties to negotiate a final status agreement within them.
[ترجمه گوگل]من گفتم این پارامترها غیرقابل مذاکره هستند و بهترین کاری بودند که می توانستم انجام دهم و می خواستم طرفین در چارچوب آنها بر سر یک توافقنامه وضعیت نهایی مذاکره کنند
[ترجمه ترگمان]من گفتم که این پارامترها nonnegotiable هستند و بهترین کاری است که من می توانم انجام دهم، و می خواستم طرفین درباره یک توافقنامه وضعیت نهایی در درون آن ها مذاکره کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. That is nonnegotiable in physics.
[ترجمه گوگل]که در فیزیک غیرقابل مذاکره است
[ترجمه ترگمان]این nonnegotiable در فیزیک است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. 2mv That the wall has momentum 2 mv, it's nonnegotiable.
[ترجمه گوگل]2mv این که دیوار دارای شتاب 2 mv باشد غیر قابل مذاکره است
[ترجمه ترگمان]۲ mv که دیوار، ۲ mv، it است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

تخصصی

[حقوق] غیر قابل انتقال، غیر قابل مذاکره

انگلیسی به انگلیسی

• not easily transferable
not open to discussion or negotiation

پیشنهاد کاربران

سازش ناپذیر
( ترجمه اسناد رسمی، ضمانت نامه بانکی ) :
غیر قابل انتقال، غیر قابل داد و ستد، غیر قابل واگذاری
بی شک
بدون بحث
خدشه نا پذیر
حتمی
غیر قابل تغییر
خط قرمز
در بازرگانی و برای بارنامه به معنای بارنامه ی غیر قابل انتقال به کار میرود
رد خور نداره
بحث ناپذیر
غیر قابل بحث
بحث ناپذیر
بی چون و چرا
جای بحث نداشتن، غیر قابل بحث

مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ١٢)

بپرس