nomology


روانشناسى : قانون شناسى

جمله های نمونه

1. Nomology is the general and basic theories and the methodology of jurisprudence.
[ترجمه گوگل]نومولوژی نظریه های کلی و اساسی و روش شناسی فقه است
[ترجمه ترگمان]Nomology نظریه های کلی و اساسی و روش فقهی است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. However, by analysis based on nomology, its not a right concept to judge whether the knowledge can be protected by the IPL with the elements characters of rights in the active IPL .
[ترجمه گوگل]با این حال، با تجزیه و تحلیل مبتنی بر نومولوژی، قضاوت در مورد اینکه آیا دانش می تواند توسط IPL با عناصر شخصیت های حقوق در IPL فعال محافظت شود، مفهوم درستی نیست
[ترجمه ترگمان]با این حال، با تجزیه و تحلیل براساس nomology، یک مفهوم مناسب برای قضاوت در مورد اینکه آیا دانش می تواند توسط IPL با عناصر عناصر حقوق در the فعال حفاظت شود، نیست
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. In this article, we seek the nomology basic of the protection of the faulted established corporation's creditor rights and interests from two perspectives.
[ترجمه گوگل]در این مقاله، ما از دو منظر به دنبال اصول اولیه حفاظت از حقوق و منافع طلبکار شرکت مستقر مقصر هستیم
[ترجمه ترگمان]در این مقاله، ما به دنبال nomology اساسی برای حفاظت از حقوق بستانکار شرکت و منافع از دو دیدگاه هستیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. The study also discusses the feasibility and necessity of slight defective evidence from the perspective of value, institution, reality and nomology.
[ترجمه گوگل]این مطالعه همچنین امکان‌سنجی و ضرورت وجود شواهد ناقص جزئی را از منظر ارزش، نهاد، واقعیت و نومولوژی مورد بحث قرار می‌دهد
[ترجمه ترگمان]این مطالعه همچنین در مورد امکان و ضرورت جزئی شواهد ناقص از دیدگاه ارزش، نهاد، واقعیت و nomology بحث می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Concretely, it includes several aspects, such as: The expatiation of the basic questions and thesis of the nomology .
[ترجمه گوگل]به طور مشخص، جنبه های مختلفی را در بر می گیرد، از جمله: شرح سؤالات اساسی و پایان نامه نومولوژی
[ترجمه ترگمان]concretely، شامل چندین جنبه از قبیل: The سوالات اساسی و تز the است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. On the other side, the principle of limited liability had been established in nomology by judicatory cases.
[ترجمه گوگل]از سوی دیگر، اصل مسئولیت محدود در نومولوژی توسط پرونده های قضایی ایجاد شده بود
[ترجمه ترگمان]در طرف دیگر، اصل مسئولیت محدود در nomology از موارد judicatory ایجاد شده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Judge's discretion right is the core of judiciary. It is also a basic research topic of nomology.
[ترجمه گوگل]اختیار قاضی هسته اصلی قوه قضائیه است همچنین یک موضوع تحقیقاتی اساسی در نومولوژی است
[ترجمه ترگمان]حق انتخاب قاضی، هسته قوه قضائیه است همچنین موضوع اصلی تحقیق درباره nomology است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. We can establish "underground space rights"by legislation to maximize the equity, so that taking the initiative in nomology .
[ترجمه گوگل]ما می‌توانیم «حقوق فضای زیرزمینی» را با قانون ایجاد کنیم تا برابری را به حداکثر برسانیم، به طوری که در نومولوژی ابتکار عمل داشته باشیم
[ترجمه ترگمان]ما می توانیم \"حقوق فضایی زیرزمینی\" را به وسیله قانون برای به حداکثر رساندن سهامداران ایجاد کنیم، به طوری که ابتکار عمل را در nomology به دست آورد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. The legal supervision status of our procurator ate is not only confirmed by Constitution, but also established by profound nomology theory.
[ترجمه گوگل]وضعیت نظارت قانونی دادستان ما نه تنها توسط قانون اساسی تأیید شده است، بلکه توسط نظریه نومولوژی عمیق نیز تأیید شده است
[ترجمه ترگمان]وضعیت نظارت قانونی دادستان کل ما نه تنها توسط قانون اساسی تایید شده است بلکه توسط نظریه nomology نیز ایجاد شده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. This paper discusses the Bona Fide Possession of Bill Rights by use of nomology and comparative jurisprudence.
[ترجمه گوگل]این مقاله با استفاده از علم نام شناسی و فقه تطبیقی، به بحث در اختیار داشتن حقوق منشوری می پردازد
[ترجمه ترگمان]این مقاله با استفاده از nomology و فقه تطبیقی در مورد مالکیت Bona Fide با نام Bill بحث می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

انگلیسی به انگلیسی

• study of law

پیشنهاد کاربران

بپرس