معنی: تعیین شده، فاعلی، کاندید شده، کنایی، حالت فاعلیمعانی دیگر: (اوراق بهادار و سهام) با نام، (دستور زبان) فاعلی، نهادی، پویا، (شغل و جایزه و غیره) از طریق نامزدی، از راه کاندید شدن، انتصابی، برگماشتی، حالت نهادی، حالت کنایی
• (1)تعریف: nominated or appointed, as a candidate or official.
• (2)تعریف: bearing the name of a person, as a certificate or share of stock.
• (3)تعریف: denoting, relating to, or in a grammatical case that usu. indicates the subject of a sentence or the basic form of a noun or adjective.
اسم ( noun )مشتقات: nominatively (adv.)
• : تعریف: the nominative case, or a word in this case.
جمله های نمونه
1. nominative case
حالت فاعلی،حالت نهادی
2. nominative shares
سهام با نام
3. Is this noun in the nominative?
[ترجمه گوگل]آیا این اسم به صورت اسمی است؟ [ترجمه ترگمان]این اسم تو the؟ [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
4. I, we, she, and they are all nominative pronouns.
[ترجمه زینب] من، ما، شما و آنها همگی ضمایر فاعلی هستند.
|
[ترجمه گوگل]من، ما، او و آنها همه ضمایر اسمی هستند [ترجمه ترگمان]من، ما، اون، همه شون ضمیر pronouns [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
5. Put this noun into the nominative.
[ترجمه گوگل]این اسم را در اسم اسمی قرار دهید [ترجمه ترگمان] این اسم رو بذار سر جاش [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
6. In Latin, the nominative case of first declension nouns ends in'a '.
[ترجمه گوگل]در لاتین، حالت اسمی اسمهای نزول اول به «a» ختم میشود [ترجمه ترگمان]در لاتین، اولین مورد of اسم در a به پایان می رسد [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
7. This article makes nominative analysis towards location choice of urban housing investment.
[ترجمه گوگل]این مقاله به تحلیل اسمی نسبت به انتخاب مکان سرمایه گذاری مسکن شهری می پردازد [ترجمه ترگمان]این مقاله تجزیه و تحلیل nominative را به سمت انتخاب مکان سرمایه گذاری مسکونی شهری انجام می دهد [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
8. Is it nominative or elective?
[ترجمه گوگل]اسمی است یا انتخابی؟ [ترجمه ترگمان]it یا elective؟ [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
9. In latin, a noun derived from a verb and having all case forms except the nominative.
[ترجمه گوگل]در لاتین، اسمی که از یک فعل مشتق میشود و همه شکلهای موردی را دارد به جز اسم اسمی [ترجمه ترگمان]در لاتین، یک اسم مشتق از فعل است و دارای تمام اشکال موردی بجز the است [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
10. Case: The category of case is prominent in the grammar of Latin, with six distinctions of nominative, vocative, accusative, genitive, dative and ablative.
[ترجمه گوگل]مصداق: مقوله ی مصداق در دستور زبان لاتین برجسته است و شش تمایز اسمی، مصداقی، مضارفی، تنسی، داتیو و ابطال دارد [ترجمه ترگمان]مورد: مقوله مورد در دستور زبان لاتین، با شش تمایز nominative، vocative، accusative، genitive، dative و ablative برجسته است [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
11. This body should be completed in the end after the word nominative or accusative particle depends on the particle after the verb is transitive or automatic words.
[ترجمه گوگل]این بدنه باید در آخر بعد از کلمه اسمی یا مضاربه وابسته به ذره بعد از فعل کلمات متعدی یا خودکار تکمیل شود [ترجمه ترگمان]این جسم باید در پایان بعد از کلمه nominative و یا ذره accusative به ذره بعد از فعل باشد، پس از فعل، متعدی و یا خودکار است [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
12. Words do not automatically follow the object, that word in front of the back of the body can not be with accusative particle, in addition to only fill in the nominative particle.
[ترجمه گوگل]کلمات به طور خودکار از مفعول پیروی نمی کنند، آن کلمه در جلوی بدنه نمی تواند با ذره اتهامی باشد، علاوه بر این فقط ذره اسمی را پر می کند [ترجمه ترگمان]کلمات به طور خودکار هدف را دنبال نمی کنند، این کلمه در مقابل بدن نمی تواند با ذره accusative باشد علاوه بر این که تنها ذره nominative را پر کند [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
13. In Polish, the vocative is almost always different from the nominative case.
[ترجمه گوگل]در زبان لهستانی، واکشن تقریبا همیشه با حالت اسمی متفاوت است [ترجمه ترگمان]در لهستان، vocative تقریبا همیشه با پرونده nominative تفاوت دارد [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
14. After preposition the objective case of pronouns should be used, but he used the nominative case.
[ترجمه گوگل]بعد از حرف اضافه باید از حالت عینی ضمایر استفاده کرد، اما او از حالت اسمی استفاده کرد [ترجمه ترگمان]پس از حرف اضافه برداری مورد هدف of باید مورد استفاده قرار گیرد، اما از پرونده nominative استفاده کرد [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
مترادف ها
تعیین شده (صفت)
specified, determinate, nominative
فاعلی (صفت)
nominative, subjective
کاندید شده (صفت)
nominative
کنایی (صفت)
nominative
حالت فاعلی (صفت)
nominative
انگلیسی به انگلیسی
• of or designating the subject of a verb and the words that agree with it (grammar) subject case; word in the subject case in the grammar of some languages, for example latin, the nominative case is the form of a noun or pronoun that shows that the noun or pronoun is the subject of a verb. adjective noun here but can also be used as a singular noun. e.g. it's in the nominative.