nominal income

جمله های نمونه

1. Additional effects are found from the growth in nominal income which is associated with an increase in own-country relative returns.
[ترجمه گوگل]اثرات اضافی ناشی از رشد درآمد اسمی است که با افزایش بازده نسبی کشور خود مرتبط است
[ترجمه ترگمان]اثرات اضافی ناشی از رشد در درآمد اسمی است که با افزایش بازده نسبی کشور مرتبط است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. Measured in 1996 prices, the $30,000 of nominal income in 2004 turns out to be only $000 of real income.
[ترجمه گوگل]با اندازه‌گیری قیمت‌های سال 1996، 30000 دلار درآمد اسمی در سال 2004 تنها 000 دلار درآمد واقعی است
[ترجمه ترگمان]با توجه به قیمت های سال ۱۹۹۶، مبلغ ۳۰۰۰۰ دلار درآمد اسمی در سال ۲۰۰۴، تنها ۱۰۰۰ دلار از درآمد واقعی را به خود اختصاص داده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. If nominal income is constant, monetary velocity will determine money supply. The changes of monetary velocity should be considered when monetary policy is worked out.
[ترجمه گوگل]اگر درآمد اسمی ثابت باشد، سرعت پولی عرضه پول را تعیین می کند تغییرات سرعت پولی باید در هنگام تدوین سیاست پولی در نظر گرفته شود
[ترجمه ترگمان]اگر درآمد اسمی ثابت باشد، سرعت پولی تامین مالی را تعیین خواهد کرد تغییرات سرعت پولی باید زمانی در نظر گرفته شود که سیاست پولی به کار گرفته شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. It is only after the nominal income being adjusted with price level that we can get the real income disparity.
[ترجمه گوگل]تنها پس از تعدیل درآمد اسمی با سطح قیمت است که می‌توانیم اختلاف درآمد واقعی را بدست آوریم
[ترجمه ترگمان]تنها بعد از این است که درآمد اسمی با سطح قیمت تنظیم می شود که ما می توانیم نابرابری درآمدی واقعی را به دست آوریم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. It follows that their demand for bank deposits is also growing at twice the rate of growth of nominal income.
[ترجمه گوگل]بدین ترتیب تقاضای آنها برای سپرده های بانکی نیز دو برابر نرخ رشد درآمد اسمی رشد می کند
[ترجمه ترگمان]این بدان معنی است که تقاضای آن ها برای سپرده های بانکی نیز دو برابر نرخ رشد درآمد اسمی افزایش می یابد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. In particular, establishing a close and sustained relationship between money and nominal income or prices has been especially elusive.
[ترجمه گوگل]به ویژه، ایجاد یک رابطه نزدیک و پایدار بین پول و درآمد اسمی یا قیمت‌ها به‌ویژه گریزان بوده است
[ترجمه ترگمان]به طور خاص، ایجاد یک رابطه نزدیک و پایدار بین پول و درآمد اسمی و یا قیمت ها به طور خاص دست نیافتنی بوده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. The river near the Expo site, Saturday Day, there will be a small market, the local government to encourage young people to the original, some cost a nominal income.
[ترجمه گوگل]رودخانه در نزدیکی سایت نمایشگاه، روز شنبه، وجود خواهد داشت یک بازار کوچک، دولت محلی برای تشویق جوانان به اصلی، برخی از هزینه درآمد اسمی
[ترجمه ترگمان]رودخانه نزدیک محل اکسپو، روز شنبه، یک بازار کوچک خواهد بود، دولت محلی می خواهد جوانان را تشویق کند تا جوانان را تشویق کند، برخی هزینه کمی دارند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. But this higher level of structural inflation is not cause for alarm in an economy where nominal income growth will once again be in double-digits and GDP growth will be about 5 per cent in 20
[ترجمه گوگل]اما این سطح بالاتر از تورم ساختاری در اقتصادی که رشد درآمد اسمی دوباره دو رقمی خواهد بود و رشد تولید ناخالص داخلی حدود 5 درصد در سال 20 خواهد بود، دلیلی برای هشدار نیست
[ترجمه ترگمان]اما این سطح بالاتر از تورم ساختاری دلیلی برای هشدار در اقتصاد نیست که در آن رشد درآمد اسمی دوباره دوبرابر خواهد شد و رشد تولید ناخالص ملی حدود ۵ درصد در ۲۰ خواهد بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Said Friedman, "In my opinion, the state of the budget by itself has no significant effect on the course of nominal income, on inflation, on deflation or on cyclical fluctuations. "
[ترجمه گوگل]فریدمن گفت: «به نظر من، وضعیت بودجه به خودی خود تأثیر قابل توجهی بر روند درآمد اسمی، تورم، کاهش تورم یا نوسانات دوره ای ندارد »
[ترجمه ترگمان]سعید Friedman اظهار داشت: \" به نظر من، وضعیت بودجه به خودی خود تاثیر قابل توجهی بر دوره درآمد اسمی، تورم، یا نوسانات چرخه ای ندارد \"
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. A major unsettled issue is the short-run division of a change in nominal income between output and price.
[ترجمه گوگل]یک مسئله اصلی حل نشده، تقسیم کوتاه مدت تغییر در درآمد اسمی بین تولید و قیمت است
[ترجمه ترگمان]مساله حل نشده مهم تقسیم کوتاه مدت یک تغییر در درآمد اسمی بین خروجی و قیمت است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. In inflation, the real purchasing power of money decreased, the government's real income from the coinage tax is less than the nominal income.
[ترجمه گوگل]در تورم، قدرت خرید واقعی پول کاهش یافت، درآمد واقعی دولت از مالیات بر سکه کمتر از درآمد اسمی است
[ترجمه ترگمان]در تورم، قدرت خرید واقعی پول کاهش یافته است، درآمد واقعی دولت از مالیات بر سکه کم تر از درآمد اسمی است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Headlining acts at festivals, a lot of them American, can demand huge fees, while smaller acts get nominal income from playing festivals.
[ترجمه گوگل]تیتراژها در جشنواره‌ها، که بسیاری از آنها آمریکایی هستند، می‌توانند هزینه‌های هنگفتی را طلب کنند، در حالی که نمایش‌های کوچک‌تر درآمد اسمی از اجرای جشنواره‌ها دارند
[ترجمه ترگمان]Headlining که در فستیوال ها، بسیاری از آن ها آمریکایی هستند، می توانند هزینه های زیادی را درخواست کنند، در حالی که فعالیت های کوچک تر درآمد کمی از جشنواره های بازی دریافت می کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. There are two factors affecting the real income disparity among regions: the nominal income and the price level among regions.
[ترجمه گوگل]دو عامل بر نابرابری درآمد واقعی بین مناطق تأثیر می گذارد: درآمد اسمی و سطح قیمت در بین مناطق
[ترجمه ترگمان]دو عامل موثر بر اختلاف درآمد واقعی در مناطق وجود دارد: درآمد اسمی و سطح قیمت در میان مناطق
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

انگلیسی به انگلیسی

• income at face value, receipts without deductions or influences of changes in the index or value of the currency

پیشنهاد کاربران

بپرس