noisemaker


صدا بلند کن، صداساز (مثلا بوق و کرنا و غیره)، موجب سروصدا، جنجال آفرین

بررسی کلمه

اسم ( noun )
مشتقات: noisemaking (adj.), noisemaking (n.)
• : تعریف: someone or something that makes noise, esp. a rattle, horn, or other device used at a party or celebration.

جمله های نمونه

1. Son Mladen takes out the whistles, the coffee-can noisemaker and the flashlight.
[ترجمه گوگل]پسر ملادن سوت‌ها، صدای ساز قوطی قهوه و چراغ قوه را بیرون می‌آورد
[ترجمه ترگمان]پسر Mladen سوت را بیرون می کشد، قهوه می تواند noisemaker و چراغ قوه باشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. Encourage the students to find similarities between their noisemakers and the instruments.
[ترجمه گوگل]دانش‌آموزان را تشویق کنید تا شباهت‌هایی بین صداساز و ساز پیدا کنند
[ترجمه ترگمان]دانش آموزان را تشویق کنید تا تشابه ات بین noisemakers و ابزارها را پیدا کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. Janie had turned fourteen without a party, a noisemaker, or a hot cup of tea.
[ترجمه گوگل]جانی بدون مهمانی، سروصدا، یا یک فنجان چای داغ چهارده ساله شده بود
[ترجمه ترگمان]جینی بدون یک مهمانی چهارده ساله بود و یک فنجان چای داغ یا یک فنجان چای داغ
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Do not, however, regard the kettledrums as mere noisemakers.
[ترجمه گوگل]با این حال، کتری ها را صرفاً صداساز تلقی نکنید
[ترجمه ترگمان]با این حال، او را مثل noisemakers تلقی نکنید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. At most New Year's parties, everyone has a noisemaker.
[ترجمه گوگل]در اکثر مهمانی های سال نو، همه یک صدا ساز دارند
[ترجمه ترگمان]در اغلب احزاب سال نو، همه یک noisemaker دارند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. It is a country where most toilet seats are heated, and there is an electric noisemaker in the women's toilet to mask the noise.
[ترجمه گوگل]این کشوری است که اکثر صندلی های توالت در آن گرم می شوند و یک صداساز برقی در توالت زنانه وجود دارد تا صدا را بپوشاند
[ترجمه ترگمان]این کشوری است که در آن اغلب صندلی های توالت گرم می شوند و an برقی در توالت بانوان وجود دارد که سر و صدا را ماسک می کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

انگلیسی به انگلیسی

• party rattle; noisy person

پیشنهاد کاربران

بپرس