1. Use your noggin - think before you decide what to do!
[ترجمه گوگل]از نوجین خود استفاده کنید - قبل از اینکه تصمیم بگیرید چه کاری انجام دهید فکر کنید!
[ترجمه ترگمان]قبل از اینکه تصمیم بگیرید که چه کار باید بکنید، از noggin خود استفاده کنید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
2. The stupid thing hit me right on the noggin.
[ترجمه گوگل]چیز احمقانه ای به من زد
[ترجمه ترگمان] اون چیز احمقانه سر سر من زد به سرم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
3. With a spicy noggin to follow - but just the one!
[ترجمه گوگل]با یک نوگی تند برای دنبال کردن - اما فقط یکی!
[ترجمه ترگمان]با یه سر پر از ادویه که باید دنبالشون بریم - اما فقط اون یکی -
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
4. Yes, curlier even than Derek Johnstone's big dandelion noggin.
[ترجمه گوگل]بله، فرفریتر از قاصدک بزرگ درک جانستون
[ترجمه ترگمان]بله، حتی از noggin big Johnstone هم هم هست
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
5. NoGGIN members mixed with many members of staff and friends of the University at this very special event.
[ترجمه گوگل]اعضای NoGGIN با بسیاری از کارکنان و دوستان دانشگاه در این رویداد بسیار خاص ترکیب شدند
[ترجمه ترگمان]اعضای noggin با بسیاری از کارکنان و دوستان دانشگاه در این رویداد بسیار ویژه ترکیب شدند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
6. An overabundance of Noggin seemed to cause stem cells to wear themselves out, threatening their ability to make additional neurons in the future.
[ترجمه گوگل]به نظر میرسد فراوانی Noggin باعث فرسودگی سلولهای بنیادی میشود و توانایی آنها را برای ساختن نورونهای اضافی در آینده تهدید میکند
[ترجمه ترگمان]به نظر می رسید بیش از بیش از حد of باعث می شود سلول های بنیادی خودشان را بیرون بکشند و توانایی خود برای ایجاد نورون های دیگر در آینده را تهدید کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
7. They also showed a notable increase in Noggin, a beautifully named brain protein that acts as a BMP antagonist.
[ترجمه گوگل]آنها همچنین افزایش قابل توجهی در Noggin، یک پروتئین مغزی با نام زیبا که به عنوان یک آنتاگونیست BMP عمل می کند، نشان دادند
[ترجمه ترگمان]آن ها همچنین افزایش قابل توجهی در noggin نشان دادند که یک پروتئین مغزی به نام beautifully است که به عنوان یک مخالف BMP عمل می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
8. Exercise, he says, through a complex interplay with Noggin and BMP, helps to ensure that neuronal stem cells stay lively and new brain cells are born.
[ترجمه گوگل]او میگوید ورزش از طریق تعامل پیچیده با Noggin و BMP به اطمینان از زنده ماندن سلولهای بنیادی عصبی و تولد سلولهای مغزی جدید کمک میکند
[ترجمه ترگمان]او می گوید که از طریق فعل و انفعال متقابل با noggin و BMP، به حصول اطمینان از اینکه سلول های بنیادی عصبی زنده می مانند و سلول های مغزی جدید به دنیا می آیند، کمک می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
9. To keep our noggin well-stocked with resources, three major cerebral arteries are constantly pumping in oxygen.
[ترجمه گوگل]برای اینکه نوگین ما به خوبی از منابع برخوردار باشد، سه شریان مغزی اصلی دائماً اکسیژن پمپاژ می کنند
[ترجمه ترگمان]برای نگه داشتن noggin از منابع، سه رگ مغزی عمده به طور مداوم در اکسیژن پمپ می شوند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
10. The more Noggin in your brain, the less BMP activity exists and the more stem cell divisions and neurogenesis you experience.
[ترجمه گوگل]هرچه Noggin در مغز شما بیشتر باشد، فعالیت BMP کمتر است و تقسیم سلول های بنیادی و نوروژنز بیشتری را تجربه می کنید
[ترجمه ترگمان]هرچه noggin در مغز شما بیشتر باشد، فعالیت BMP کم تر وجود دارد و بخش های سلول های بنیادی بیشتر و neurogenesis شما تجربه می کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
11. Finally, don't neglect your noggin.
[ترجمه گوگل]در نهایت، از نوگی خود غافل نشوید
[ترجمه ترگمان]بالاخره، به your توجه نکن
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
12. Tony tries and with his eyes watering declares it a good noggin.
[ترجمه گوگل]تونی تلاش میکند و با چشمانی که آب میریزد، آن را یک نغمه خوب اعلام میکند
[ترجمه ترگمان]تونی سعی می کند و با چشمانی پر از اشک، این را یک سر خوب می گوید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
13. They'd all gone to bed the night before when I'd returned from a last noggin with Harry.
[ترجمه گوگل]همه آنها شب قبل به رختخواب رفته بودند که من با هری از آخرین نوگی برگشته بودم
[ترجمه ترگمان]شب قبل از آن که از یک سر با هری برگشتم، همه به رختخواب رفته بودند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
14. The oldest people . A bent hag crossed from Cassidy's clutching a noggin bottle by the neck.
[ترجمه گوگل]مسن ترین مردم یک قلاده خمیده از کنار کسیدی که یک بطری نگین را به گردن گرفته بود عبور کرد
[ترجمه ترگمان] پیرترین مردم یک عجوزه خم شد و یک بطری کوچک را در دست گرفته بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
15. You wouldn't think it, but the durability of bamboo makes it an ideal protective covering for your noggin.
[ترجمه گوگل]شما فکرش را نمی کنید، اما دوام بامبو آن را به یک پوشش محافظ ایده آل برای گیلاس شما تبدیل می کند
[ترجمه ترگمان]تو که این طور فکر نمی کنی، اما durability خیزران این را یک پوشش محافظ برای سر your درست می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید