nodule

/ˈnɑːdʒuːl//ˈnɒdjuːl/

معنی: بر امدگی، کلوخه، عقده، وابستگی به گره، قلنبه کوچک
معانی دیگر: گره کوچک، ریزگره، گرهچه، گندلچه، گردلچه، (کالبد شناسی) باگره، باغره، غده ی کوچک، ریز دژپیه، گرمانچه، (گیاه شناسی - تکمه یا برجستگی کوچک روی ساقه یا ریشه به ویژه اگر حاوی ترکیزه هایی باشد که در جذب نیتروژن موثرند) ساق گرهک، ریش گرهک، ساق تکمه، ریش تکمه

بررسی کلمه

اسم ( noun )
(1) تعریف: a small lump, swelling, or node.
مترادف: bump, lump, node, protuberance
مشابه: growth, knot, nub, protrusion, swelling, tubercle

(2) تعریف: a small rounded mass, as of accumulated mineral matter.
مشابه: knot, lump

جمله های نمونه

1. There was a soft nodule on my vocal cord.
[ترجمه گوگل]یک ندول نرم روی تار صوتی من وجود داشت
[ترجمه ترگمان] یه برآمدگی نرم روی نخاع من بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. The fish is preserved in a siltstone nodule, which has partially formed around the body of the fish.
[ترجمه گوگل]ماهی در یک گره سیلتستون نگهداری می شود که تا حدی در اطراف بدن ماهی تشکیل شده است
[ترجمه ترگمان]این ماهی ها در گره siltstone که تا حدودی در اطراف بدن ماهی شکل گرفته اند، نگهداری می شوند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. Each nodule has an opening into the gut through which the eggs reach the lumen.
[ترجمه گوگل]هر گره سوراخی به داخل روده دارد که از طریق آن تخمک ها به لومن می رسند
[ترجمه ترگمان]هر گره یک دهانه به داخل شکم دارد که از طریق آن تخم مرغ ها به لومن می رسند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Sometimes histiocytes accumulate large amount to form a "nodule", named 'nodular histiocyte hyperplasia".
[ترجمه گوگل]گاهی اوقات هیستوسیت ها مقدار زیادی را جمع می کنند و یک "ندول" به نام "هیپرپلازی هیستوسیت گره ای" تشکیل می دهند
[ترجمه ترگمان]گاهی اوقات histiocytes مقدار زیادی را جمع می کنند تا یک \"گره\" تشکیل دهند که نام \"گره\" نامیده می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. The nodule minerals consist of quartz, plagioclase, amphibole, K ? feldspar, goethite, lepidocrocite, δ MnO ? illite, and muscovite etc.
[ترجمه گوگل]کانی های ندول شامل کوارتز، پلاژیوکلاز، آمفیبول، K? فلدسپات، گوتیت، لپیدوکروسیت، δ MnO ? ایلیت و مسکویت و غیره
[ترجمه ترگمان]مواد معدنی گره شامل کوارتز، plagioclase، amphibole، K؟ فلدسپار، goethite، lepidocrocite، δ، MnO؟ illite و muscovite و غیره
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Ocean polymetallic nodule is a vast metallic resource of deep sea bed and belongs allthe world.
[ترجمه گوگل]ندول چند فلزی اقیانوس یک منبع فلزی گسترده از بستر اعماق دریا است و متعلق به تمام جهان است
[ترجمه ترگمان]گره polymetallic دارای منبع فلزی فراوانی از بس تر دریای عمیق است و به همه دنیا تعلق دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. The histopathologic picture of the nodule over the coccyx showed numerous xanthoma cells and some fibroblastic proliferations.
[ترجمه گوگل]تصویر هیستوپاتولوژیک ندول روی دنبالچه سلول‌های زانتومای متعدد و تکثیر فیبروبلاستیک را نشان می‌دهد
[ترجمه ترگمان]تصویر histopathologic از گره بالای the، سلول های xanthoma متعدد و برخی از fibroblastic proliferations را نشان داد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Aslow-growing strain 54 from stem nodule of Sesbania rostrata has been isolated.
[ترجمه گوگل]سویه کم رشد 54 از گره ساقه Sesbania rostrata جدا شده است
[ترجمه ترگمان]فشار رو به رشد ۵۴ از گره ریشه of rostrata جدا شده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Nodule bacteria are very good at biological nitrogen fixation.
[ترجمه گوگل]باکتری های ندول در تثبیت بیولوژیکی نیتروژن بسیار خوب هستند
[ترجمه ترگمان]باکتری های Nodule در تثبیت نیتروژن بیولوژیکی بسیار خوب هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. The histopathologic feature of the nodule was consistent with characteristics of leukemia cutis.
[ترجمه گوگل]ویژگی هیستوپاتولوژیک ندول با ویژگی های کوتیس لوسمی مطابقت داشت
[ترجمه ترگمان]ویژگی histopathologic گره با ویژگی های cutis leukemia سازگار بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. The tumor nodule shows infiltrative changes along the left border, with the invasive acinar growth pattern of this carcinoma shown on the nodule (inset) (hematoxylin and eosin).
[ترجمه گوگل]ندول تومور تغییرات نفوذی را در امتداد مرز چپ نشان می دهد، با الگوی رشد آسینار مهاجم این کارسینوم روی گره (داخل) (هماتوکسیلین و ائوزین) نشان داده شده است
[ترجمه ترگمان]گره تومور infiltrative در امتداد مرز سمت چپ را نشان می دهد، با الگوی رشد acinar invasive در این carcinoma که در گره (inset و eosin نشان داده شده است)
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. A yellowish - orange, lipid - filled nodule or papule in the skin, often on an eyelid or a joint.
[ترجمه گوگل]ندول یا پاپول مایل به زرد - نارنجی، پر از چربی در پوست، اغلب روی پلک یا مفصل
[ترجمه ترگمان]گره زرد و یا گره دار در پوست اغلب بر روی یک پلک و یا مفصل قرار می گیرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. When existing a relatively large juxta-pleural nodule in lung CT image, because of the lacunas in the segmented lung, the attached nodules may not be distinguishable from the lung.
[ترجمه گوگل]هنگامی که یک ندول نسبتاً بزرگ کنار پلور در تصویر CT ریه وجود دارد، به دلیل خلاءهای موجود در ریه تقسیم شده، ندول های متصل ممکن است از ریه قابل تشخیص نباشند
[ترجمه ترگمان]هنگامی که یک گره نسبتا بزرگ گره دار موجود در تصویر CT lung وجود دارد، به دلیل the در شش بخش بندی شده، گره های متصل شده ممکن است از شش قابل تشخیص نباشند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Histologically, the skin lesion revealed a sarcomatous nodule that was surrounded by benign glomus cells at the periphery.
[ترجمه گوگل]از نظر بافت شناسی، ضایعه پوستی یک ندول سارکوماتوز را نشان داد که توسط سلول های گلوموس خوش خیم در محیط احاطه شده بود
[ترجمه ترگمان]ضایعه پوستی یک گره sarcomatous را نشان داد که توسط سلول های خوش خیم glomus در محیط اطراف احاطه شده بودند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

بر امدگی (اسم)
eminence, nook, projection, excrescence, mound, bulge, protuberance, protuberancy, granulation, bump, overhang, knob, knop, nub, stigma, promontory, ledge, burr, tumor, convexity, ganglion, node, nodule, knurl, eminency, turgescence, excrescency, ridge, gibbosity, outgrowth, knur, verruca, whaleback

کلوخه (اسم)
lump, gob, clog, hunk, nodule

عقده (اسم)
knot, complex, difficulty, nodule

وابستگی به گره (اسم)
nodule

قلنبه کوچک (اسم)
nodule

تخصصی

[عمران و معماری] حبه - دردانه - سنگال - گرهک
[زمین شناسی] ندول توده های کروی که اندازه آنها حدود چند سانتیمتر تا چند دسیمتر بوده و اغلب در درون سنگهای رسوبی دیده می شود که جنس مختلف داشته و بیشتر بصورت هم مرکز می باشند.
[خاک شناسی] گره

انگلیسی به انگلیسی

• node; lump; swelling; small mass of tissue
a nodule is a small round lump on something, often on the root of a plant.

پیشنهاد کاربران

[پزشکی] گرهک: عقده ی کوچک
( پزشکی ) ندول یا گرهک
nodule همان "زگیل" است.
( زمین شناسی ) بخش گرد و کوچک که از اطراف خود سخت تر است.
گرهک ریشه

بپرس