1. have a nodding (or passing) acquaintance
کمی آشنایی داشتن
2. have a nodding acquaintance with someone (or something)
با کسی (یا چیزی) از دور آشنایی داشتن،کمی شناختن
3. the old man sat nodding in front of the tv
پیرمرد جلو تلویزیون نشسته بود و چرت می زد.