nocuous

/ˈnɑːkjʊəs//ˈnɒkjʊəs/

معنی: مضر، زیان اور
معانی دیگر: آسیب انگیز، زیانبخش، زهرین، سمی، موذی

جمله های نمونه

1. nocuous elements in the soil
عوامل مضر موجود در خاک

2. a nocuous stimulus
انگیزه ی زیان آور

3. The advanced treatment of the nocuous organics in water is vital to environmental protection.
[ترجمه گوگل]درمان پیشرفته مواد آلی مضر در آب برای حفاظت از محیط زیست حیاتی است
[ترجمه ترگمان]درمان پیشرفته of organics در آب برای حفاظت از محیط زیست حیاتی است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. It has no nocuous substance and accord with the standards of ISO14000. It also does not generate any pollutant bringing harm to people's health when being installed and in use.
[ترجمه گوگل]هیچ ماده مضری ندارد و مطابق با استانداردهای ISO14000 است همچنین در هنگام نصب و استفاده هیچ آلاینده ای ایجاد نمی کند که به سلامت افراد آسیب برساند
[ترجمه ترگمان]این ماده هیچ ماده nocuous ندارد و مطابق با استانداردهای of سازگاری دارد همچنین هیچ آلاینده برای آسیب رساندن به سلامت مردم در هنگام نصب و استفاده از آن، ایجاد نمی کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Green, not any nocuous producing agent like as fluorescent whitener, has SGS testing report.
[ترجمه گوگل]سبز، نه هیچ عامل تولید کننده مضری مانند سفید کننده فلورسنت، گزارش آزمایش SGS را دارد
[ترجمه ترگمان]گرین، نه هر عامل تولید کننده مانند as fluorescent، گزارش آزمایش SGS را دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. The method that microelectrode is used to record unit discharge of spinal dorsal horn to respond to nocuous stimulus and its computer processing is described.
[ترجمه گوگل]روشی که میکروالکترود برای ثبت تخلیه واحد شاخ پشتی ستون فقرات برای پاسخ به محرک‌های مضر استفاده می‌شود و پردازش رایانه‌ای آن شرح داده می‌شود
[ترجمه ترگمان]روشی که microelectrode برای ثبت تخلیه واحد شاخی پشتی به کار می رود تا به محرک nocuous پاسخ دهد و پردازش کامپیوتری آن شرح داده می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Conclusion CP had a better affect of anti-physical fatigue on antagonizing the nocuous stimulation factors of adrenal.
[ترجمه گوگل]نتیجه‌گیری CP تأثیر بهتری بر ضد خستگی فیزیکی بر روی تضاد با عوامل تحریک مضر آدرنال داشت
[ترجمه ترگمان]نتیجه گیری CP دارای اثر بهتری از خستگی فیزیکی بر روی عوامل تحریک nocuous of است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. The original temperature of sodium lamp is quitely different with running. Without breathing system, the reflector will be crakered by nocuous gas, causing more light lost.
[ترجمه گوگل]دمای اصلی لامپ سدیم با روشن شدن کاملاً متفاوت است بدون سیستم تنفس، بازتابنده توسط گاز مضر ترقه می‌گیرد و باعث از دست رفتن نور بیشتری می‌شود
[ترجمه ترگمان]دمای اصلی لامپ سدیم با دویدن متفاوت است بدون سیستم تنفس، رفلکتور به وسیله گاز nocuous جذب خواهد شد، و باعث ناپدید شدن نور بیشتری می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Catalytic Wet Air Oxidation(CWAO) is an advanced oxidation technology for treating hazardous, toxic, nocuous and non—biodegradable contamination in the wastewater at high temperature and pressure.
[ترجمه گوگل]اکسیداسیون هوای مرطوب کاتالیستی (CWAO) یک فناوری اکسیداسیون پیشرفته برای تصفیه آلودگی‌های خطرناک، سمی، مضر و غیرقابل تجزیه در فاضلاب در دما و فشار بالا است
[ترجمه ترگمان]Catalytic اکسیداسیون هوای مرطوب (CWAO)یک فن آوری اکسیداسیون پیشرفته برای تصفیه آلودگی، سمی، nocuous و non در فاضلاب در دمای بالا و فشار است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. In order to control quality of the steel for cord better, must strictly control full oxygen, segregation, nocuous elements, gas contents.
[ترجمه گوگل]به منظور کنترل بهتر کیفیت فولاد برای بند ناف، باید به شدت اکسیژن کامل، جداسازی، عناصر مضر، محتویات گاز را کنترل کرد
[ترجمه ترگمان]به منظور کنترل کیفیت فولاد برای سیم بهتر، باید اکیدا کنترل کامل اکسیژن، تفکیک، عناصر nocuous، محتوای گاز را به شدت تحت کنترل داشته باشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

مضر (صفت)
bad, adverse, obnoxious, evil, harmful, detrimental, noxious, damaging, pernicious, inimical, malefic, tortious, baneful, hurtful, pestiferous, nocuous, injurious, derogatory, noisome, unwholesome, inadvisable, impairing, insanitary, nocent

زیان اور (صفت)
bad, evil, detrimental, ill, maleficent, pernicious, disadvantageous, deleterious, malefic, tortious, nocuous, malignant

انگلیسی به انگلیسی

• poisonous; harmful

پیشنهاد کاربران

بپرس