nock

/ˈnɑːk//ˈnɒk/

معنی: سوفار، جای زهکمان، شکاف میان کفل ها، زه کردن، پیکانبر زهگذاشتن
معانی دیگر: (تیروکمان - فرورفتگی هر یک از طرفین کمان که زه را در آن می بندند) چله بند، (فرورفتگی ته پیکان که زه در آن جا می گیرد) سوفار، تیر در کمان گذاشتن، پیکان در زه گذاشتن

بررسی کلمه

اسم ( noun )
(1) تعریف: the notch at each end of a bow that holds the bowstring.

(2) تعریف: the notch at the rear end of an arrow that fits onto the bowstring.
فعل گذرا ( transitive verb )
حالات: nocks, nocking, nocked
(1) تعریف: to notch (a bow or arrow).

(2) تعریف: to fit the nock of (an arrow) to a bowstring.

جمله های نمونه

1. Nocks are vulnerable when landing; but can themselves be capped with a length of vinyl tube.
[ترجمه گوگل]نوک ها هنگام فرود آسیب پذیر هستند اما خود را می توان با طول لوله وینیل درپوش کرد
[ترجمه ترگمان]nocks در هنگام فرود آسیب پذیر هستند؛ اما می توانند با طول لوله vinyl پوشانده شوند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. After the verdict the Nock family couldn't hide their sorrow and anger.
[ترجمه گوگل]پس از صدور حکم، خانواده ناک نتوانستند ناراحتی و عصبانیت خود را پنهان کنند
[ترجمه ترگمان]پس از این حکم، خانواده Nock نتوانستند اندوه و خشم خود را پنهان کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. David Nock, who was sixteen, was attacked as he jogged home from a nightclub in Cheltenham.
[ترجمه گوگل]دیوید ناک، که شانزده سال داشت، در حالی که از یک کلوپ شبانه در چلتنهام به خانه می رفت، مورد حمله قرار گرفت
[ترجمه ترگمان]دیوید، که شانزده سال داشت، به هنگام بازگشت از یک کلوب شبانه به Cheltenham حمله شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Freddy Nock balances on the cable car ropeway in the Alps on Germany's highest mountain, Zugspitze, August 30 near Garmisch-Partenkirchen, Germany.
[ترجمه گوگل]فردی ناک در 30 اوت در نزدیکی گارمیش-پارتنکیرشن، آلمان، روی طناب تله کابین در کوه های آلپ در مرتفع ترین کوه آلمان، Zugspitze، تعادل برقرار می کند
[ترجمه ترگمان]\"فردی Nock\" در روز ۳۰ اوت در نزدیکی Garmisch - Partenkirchen آلمان در نزدیکی Garmisch - Partenkirchen آلمان، در بالاترین کوهستان آلپ، در بالاترین کوه آلپ قرار دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Nevertheless, Albert Jay Nock was surely correct when he observed that, while she might sometimes err on the details, "when it comes to anything fundamental, Mrs. Lane never makes a mistake.
[ترجمه گوگل]با این وجود، آلبرت جی ناک مطمئناً درست می‌گفت، اگرچه او گاهی اوقات ممکن است در جزئیات اشتباه کند، «وقتی صحبت از هر چیز اساسی می‌شود، خانم لین هرگز اشتباه نمی‌کند
[ترجمه ترگمان]با این حال، هنگامی که او متوجه شد، \"آلبرت جی Nock\" قطعا درست می گوید، در حالی که ممکن است گاهی اوقات در مورد جزئیات اشتباه کند، \" خانم لن هیچ وقت اشتباه نمی کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Scenic spots like "Arrow Nock", " BullS Horn Ridge"and "Eagle Flying Belly up"are captivating along the Great Wall.
[ترجمه گوگل]نقاط دیدنی مانند «Arrow Nock»، «BullS Horn Ridge» و «Eagle Flying Belly up» در امتداد دیوار بزرگ مجذوب کننده هستند
[ترجمه ترگمان]نقاط تماشایی مثل \"Arrow Nock\"، \"bulls Horn\" و \"شکم پرنده\" در امتداد دیوار بزرگ فریبنده شده اند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. The degree of vertical nock travel can be observed by measuring how far above (or below) 90 deg the nock point must be set to achieve proper arrow flight after tuning.
[ترجمه گوگل]درجه حرکت عمودی ناک را می توان با اندازه گیری میزان فاصله بالای (یا کمتر) 90 درجه برای رسیدن به پرواز مناسب پیکان پس از تنظیم، مشاهده کرد
[ترجمه ترگمان]درجه حرکت عمودی vertical را می توان با اندازه گیری میزان بالای (یا زیر)مشاهده کرد (یا زیر)۹۰ درجه از نقطه nock باید برای رسیدن به یک پرواز تیر درست بعد از کوک کردن تنظیم شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Bello Nock, the star daredevil clown of the Ringling Bros.
[ترجمه گوگل]بلو ناک، دلقک جسور ستاره برادران رینگلینگ
[ترجمه ترگمان]\"bello\"، \"star\"، دلقک شجاع \"برادران ringling\"
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Likewise, when you nock your arrow and pull back the bow string in the game, you can actually hear the creaking and more accurately feel the tension on the string.
[ترجمه گوگل]به همین ترتیب، هنگامی که در بازی تیر خود را می کوبید و سیم کمان را به عقب می کشید، در واقع می توانید صدای جیر جیر را بشنوید و کشش روی سیم را با دقت بیشتری احساس کنید
[ترجمه ترگمان]به همین ترتیب، وقتی تیر خود را باز می کنید و رشته کمان را در بازی عقب بکشید، واقعا می توانید صدای غژغژ صدا را بشنوید و با دقت بیشتری تنش روی سیم را احساس کنید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Reduces the time taken to nock and draw arrows.
[ترجمه گوگل]زمان کوبیدن و کشیدن فلش ها را کاهش می دهد
[ترجمه ترگمان]زمان صرف شده برای nock و کشیدن کمان را کاهش می دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. The lead investigator was Matthew Nock, Ph. D., an associate professor of social sciences at Harvard University.
[ترجمه گوگل]محقق اصلی متیو ناک، دکترا، استادیار علوم اجتماعی در دانشگاه هاروارد بود
[ترجمه ترگمان]محقق پیشرو، متیو Nock، Ph D بود استادیار علوم اجتماعی در دانشگاه هاروارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Most of them were carrying bows, but even those who had arrows nocked were not aiming at anything in particular.
[ترجمه گوگل]اکثر آنها کمان حمل می کردند، اما حتی آنهایی که تیرهایشان را زده بودند، هدف خاصی را هدف قرار نمی دادند
[ترجمه ترگمان]بیشتر آن ها تیر حمل می کردند، اما حتی آن هایی که تیر کمان داشتند به هیچ چیز هدف گیری نکرده بودند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. But sitting behind him in the public gallery, some of the Nock family started to cry.
[ترجمه گوگل]اما برخی از خانواده ناک که پشت سر او در گالری عمومی نشسته بودند شروع به گریه کردند
[ترجمه ترگمان]اما پشت سر او در گراند گالری نشسته بود و بعضی از اعضای خانواده در حال گریه کردن شروع به گریستن کردند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Has the same problem with cam lean and lateral nock travel as dual cams, hybrid cams, and binary cams.
[ترجمه گوگل]با کم‌کم‌های دوتایی، بادامک‌های هیبریدی و بادامک‌های باینری، مشکلی مشابه با حرکت بادامک نازک و جانبی دارد
[ترجمه ترگمان]همین مشکل کم داره که دوربین و دوربین های جانبی هم به عنوان یه دوربین دو دوربین مدار بسته و دوربین های اتوماتیک داشته باشه
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

سوفار (اسم)
nock

جای زه کمان (اسم)
nock

شکاف میان کفل ها (اسم)
nock

زه کردن (فعل)
nock

پیکانبر زهگذاشتن (فعل)
nock

پیشنهاد کاربران

nock ( ورزش )
واژه مصوب: سوفار
تعریف: شکافی در انتهای تیر که زه در آن قرار می گیرد

بپرس