1. An eccentric nobleman has never learned how to read a clock.
[ترجمه گوگل]یک نجیب زاده عجیب و غریب هرگز یاد نگرفته که چگونه ساعت بخواند [ترجمه ترگمان]یک نجیب زاده غیر عادی هرگز یاد نگرفته است که چگونه یک ساعت را بخواند [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
2. The King has invited every great nobleman, every high officer of the church and the Knights of the Order from Kolossi.
[ترجمه گوگل]پادشاه هر نجیب زاده بزرگ، هر افسر عالی کلیسا و شوالیه های نظم را از کولوسی دعوت کرده است [ترجمه ترگمان]پادشاه همه اشراف بزرگ، هر افسر عالی رتبه کلیسا و شهسواران محفل را دعوت کرده است [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
3. At the front of the church, Nobleman had changed costume and character.
[ترجمه گوگل]در جلوی کلیسا، نوبلمن لباس و شخصیت خود را تغییر داده بود [ترجمه ترگمان]در جلو کلیسا، نجیب زاده ای لباس و شخصیت را عوض کرده بود [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
4. Some such stations were paid for by the nobleman and maintained by him.
[ترجمه گوگل]برخی از این ایستگاه ها را آن بزرگوار پرداخته و توسط ایشان نگهداری می شد [ترجمه ترگمان]برخی از این ایستگاه ها برای اشراف حقوق می گرفتند و او را نگهداری می کردند [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
5. With the birth of his firstborn son, the nobleman had thrown an elaborate party for hundreds of guests.
[ترجمه گوگل]با تولد پسر اولش، آن بزرگوار یک مهمانی مفصل برای صدها مهمان برپا کرده بود [ترجمه ترگمان]با تولد فرزند نخستین پسرش، آن مرد برای صدها نفر مهمانی درست کرده بود [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
6. Daily mass was a minimum for any conscientious nobleman; many kings attended a considerable part of the daily office as well.
[ترجمه گوگل]توده روزانه برای هر نجیب زاده وظیفه شناس حداقل بود بسیاری از پادشاهان نیز در بخش قابل توجهی از دفتر روزانه شرکت می کردند [ترجمه ترگمان]جرم روزانه حداقل برای هر نجیب زاده ای با وجدان بود، و بسیاری از پادشاهان در بخش قابل توجهی از دفتر روزانه شرکت کردند [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
7. It was no disgrace to a great nobleman to serve even in a junior capacity in a good regiment.
[ترجمه گوگل]برای یک نجیب زاده بزرگ شرم آور نبود که حتی در مقام کوچک در یک هنگ خوب خدمت کند [ترجمه ترگمان]برای یک نجیب زاده بزرگ هیچ رسوایی بزرگی نبود که حتی در یک هنگ خوب در یک هنگ خوب خدمت کند [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
8. Freud postulated that Moses was an Egyptian nobleman who adhered to the monotheism of Akhenaten.
[ترجمه گوگل]فروید فرض کرد که موسی یک نجیب زاده مصری است که به یکتاپرستی آخناتون پایبند بوده است [ترجمه ترگمان]فروید ادعا کرد که موسی یک نجیب زاده مصری بود که به توحید of وفادار بود [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
9. In the kingdom of Illyria, a nobleman named Orsino lies around listening to music, pining away for the love of Lady Olivia.
[ترجمه گوگل]در پادشاهی ایلیریا، نجیبزادهای به نام اورسینو دراز میکشد و به موسیقی گوش میدهد و به عشق لیدی اولیویا میسوزد [ترجمه ترگمان]در قلمروی سلطنت illyria، یک اشراف زاده به نام orsino در اطراف گوش دادن به موسیقی است و به خاطر عشق لیدی الیویا به موسیقی گوش می دهد [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
10. A king or nobleman, or rarely someone of lower rank, might bear more than one given name.
[ترجمه گوگل]یک پادشاه یا نجیب زاده، یا به ندرت فردی با درجه پایین تر، ممکن است بیش از یک نام داشته باشد [ترجمه ترگمان]یک پادشاه یا اشراف زاده به ندرت کسی از طبقات پایین می آید، شاید بیش از یک نام دارد [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
11. Judging from his looks, he is a rich nobleman.
[ترجمه گوگل]از قیافه اش قضاوت کنیم، او یک نجیب زاده ثروتمند است [ترجمه ترگمان]با توجه به ظاهرش، اون یه اشراف زاده rich [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
12. Although his grandfather was a nobleman, he was very poor.
[ترجمه الناز] با این که پدربزرگش یک اشراف زاده بود، او خیلی فقیر بود.
|
[ترجمه گوگل]پدربزرگش با اینکه نجیب زاده بود، بسیار فقیر بود [ترجمه ترگمان]گرچه پدربزرگش یک اشراف زاده بود، او بسیار فقیر بود [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
13. A nobleman of the Venetian Republic.
[ترجمه گوگل]نجیب زاده جمهوری ونیزی [ترجمه ترگمان]یکی از اشراف جمهوری ونیز [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
14. Then Doctor Know-All showed the nobleman where the money was, but he did not tell who had stolen it. Thus he received a large reward from each side and became a famous man.
[ترجمه گوگل]سپس دکتر دانش آل به آن نجیب نشان داد که پول کجاست، اما او نگفت چه کسی آن را دزدیده است بدین ترتیب او از هر طرف پاداش بزرگی گرفت و مردی مشهور شد [ترجمه ترگمان]دکتر متوجه شد که همه چیز به او تعلق دارد، اما نمی دانست چه کسی آن را دزدیده بود بدین ترتیب یک جایزه بزرگ از هر طرف دریافت کرد و مرد مشهوری شد [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
15. He looked like a nobleman with his rich clothes.
[ترجمه Shiva] او مثل یک اشراف زاده لباس های گران قیمتی پوشیده بود.
|
[ترجمه گوگل]او با لباس های پربارش مانند یک نجیب به نظر می رسید [ترجمه ترگمان]مثل یک اشراف زاده بود که لباس غنی خود را پوشیده بود [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید