nobel prize

/noʊˈbelˈpraɪz//nəʊˈbelpraɪz/

معنی: جایزه نوبل
معانی دیگر: جایزه نوبل

بررسی کلمه

اسم ( noun )
• : تعریف: any of the international prizes awarded annually for achievements in physics, chemistry, economics, medicine or physiology, literature, and the promotion of peace, by a Swedish foundation established according to the bequest of Alfred Nobel.

جمله های نمونه

1. The Nobel Prize in Literature 2012 was awarded to Mo Yan.
[ترجمه گوگل]جایزه نوبل ادبیات 2012 به مو یان تعلق گرفت
[ترجمه ترگمان]برنده جایزه نوبل ادبیات سال ۲۰۱۲ به Mo یان رسید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. He was awarded the Nobel Prize for literature.
[ترجمه گوگل]او جایزه نوبل ادبیات را دریافت کرد
[ترجمه ترگمان]او برنده جایزه نوبل ادبیات شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. I certainly don't begrudge him the Nobel Prize.
[ترجمه گوگل]من مطمئناً از دریافت جایزه نوبل برای او ابا ندارم
[ترجمه ترگمان]حتم دارم که جایزه نوبل را به او don
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Einstein was awarded the Nobel Prize for his contribution to Quantum Theory.
[ترجمه گوگل]اینشتین به دلیل کمک به نظریه کوانتومی جایزه نوبل را دریافت کرد
[ترجمه ترگمان]انیشتین به خاطر کمک به نظریه کوانتوم برنده جایزه نوبل شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. He won the Nobel Prize for Literature.
[ترجمه گوگل]او برنده جایزه نوبل ادبیات شد
[ترجمه ترگمان]او برنده جایزه نوبل ادبیات شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. The 1990 Nobel Prize for medicine was won by two Americans.
[ترجمه گوگل]جایزه نوبل پزشکی 1990 توسط دو آمریکایی برنده شد
[ترجمه ترگمان]برنده جایزه نوبل پزشکی در سال ۱۹۹۰ توسط دو آمریکایی برنده شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. It's my dream to win a Nobel Prize.
[ترجمه گوگل]این رویای من برنده جایزه نوبل است
[ترجمه ترگمان]این آرزوی من است که برنده جایزه نوبل شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. He knocked off a Nobel prize.
[ترجمه گوگل]او جایزه نوبل را از دست داد
[ترجمه ترگمان] اون برنده جایزه نوبل بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Scientists from Oxford shared the Nobel Prize for Medicine in 194
[ترجمه گوگل]دانشمندان آکسفورد در سال 194 جایزه نوبل پزشکی را به اشتراک گذاشتند
[ترجمه ترگمان]دانشمندان آکسفورد جایزه نوبل فیزیولوژی را در سال ۱۹۴ به اشتراک گذاشتند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. He was jointly awarded the Nobel Prize with Alex Mueller.
[ترجمه گوگل]او به طور مشترک با الکس مولر جایزه نوبل را دریافت کرد
[ترجمه ترگمان]او به طور مشترک به همراه الکس مولر جایزه نوبل را دریافت کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. He was shortlisted for the Nobel Prize for literature several times.
[ترجمه گوگل]او چندین بار در فهرست نهایی جایزه نوبل ادبیات قرار گرفت
[ترجمه ترگمان]او چندین بار در فهرست نهایی جایزه نوبل ادبیات قرار گرفت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. The Nobel Prize crowned his career as an author.
[ترجمه گوگل]جایزه نوبل کار او را به عنوان یک نویسنده تاج گذاری کرد
[ترجمه ترگمان]برنده جایزه نوبل ادبیات او را به عنوان یک نویسنده به پایان رساند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. The Nobel prize has become the ultimate accolade in the sciences.
[ترجمه گوگل]جایزه نوبل به بزرگترین افتخار در علوم تبدیل شده است
[ترجمه ترگمان]جایزه نوبل به the نهایی در علوم تبدیل شده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. He fantasized about winning the Nobel Prize.
[ترجمه گوگل]او در مورد بردن جایزه نوبل خیال پردازی می کرد
[ترجمه ترگمان]او در مورد برنده شدن برنده جایزه نوبل صحبت کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. He was honoured with the Nobel prize for medicine in 200
[ترجمه گوگل]او در سال 200 مفتخر به دریافت جایزه نوبل پزشکی شد
[ترجمه ترگمان]او در سال ۲۰۰ میلادی برنده جایزه نوبل پزشکی شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

جایزه نوبل (اسم)
nobel prize

انگلیسی به انگلیسی

• international prize awarded annually for outstanding achievements in various professional fields (physics, chemistry, literature, peace, economics, medicine and physiology)

پیشنهاد کاربران

جایزه نوبل. مثل جایزه اسکار و دیگر جایزه های مخصوص😍
جایزه نوبل

بپرس