nobby

/ˈnɑːbiː//ˈnɒbɪ/

معنی: قلنبه، عالی، درجه یک، خیلی شیک، اعلی
معانی دیگر: (انگلیس - خودمانی) شیک، مال پول دارها، وابسته به کله گنده های اجتماع، ظریف

جمله های نمونه

1. The pub where I had arranged to meet Nobby was a good five minutes walk further on.
[ترجمه گوگل]میخانه ای که برای ملاقات با نوبی ترتیب داده بودم، پنج دقیقه پیاده روی جلوتر بود
[ترجمه ترگمان]جایی که برای آشنایی با نابی ترتیب داده بودم پنج دقیقه بیشتر طول کشید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. I remember one lad, Nobby Clark, who could not stand the pace.
[ترجمه گوگل]پسری به نام نوبی کلارک را به خاطر می آورم که نمی توانست این سرعت را تحمل کند
[ترجمه ترگمان]من یکی از بچه ها را به یاد می آورم، نابی کلارک که نمی توانست این سرعت را تحمل کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. But we'll play Robin Hood—it's nobby fun.
[ترجمه گوگل]اما ما رابین هود را بازی خواهیم کرد - خیلی جالب است
[ترجمه ترگمان]اما ما رابین هود بازی می کنیم، بازی خوبیه
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Nobby and I set out for Croydon.
[ترجمه گوگل]من و نوبی به سمت کرودون حرکت کردیم
[ترجمه ترگمان] من و نابی برای \"Croydon\" رفتیم بیرون
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Nobby Solano took him over when he was coaching Universitario last year.
[ترجمه گوگل]نوبی سولانو زمانی که سال گذشته سرمربی یونیورسیتاریو بود او را بر عهده گرفت
[ترجمه ترگمان]در سال گذشته نابی او را در حالی که مربی گری گوری بود پذیرفت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Roger was not a classy player, but, like Nobby Stiles a decade or so later, he had a phenomenal work ethic.
[ترجمه گوگل]راجر بازیکن درجه یک نبود، اما مانند نوبی استایلز یک دهه بعد، اخلاق کاری فوق العاده ای داشت
[ترجمه ترگمان]راجر یک بازیکن درجه یک نبود، اما مانند نابی یک دهه یا بیشتر بعد از آن یک اخلاق کار فوق العاده داشت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Nobby tries to make Jim responsible for the missing five-pound note.
[ترجمه گوگل]نوبی سعی می‌کند جیم را مسئول اسکناس پنج پوندی گم‌شده قرار دهد
[ترجمه ترگمان]نابی سعی می کند که جیم را مسئول این اسکناس پنج پوندی کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. But Nobby coming in with that experience means there is more competition up front.
[ترجمه گوگل]اما حضور نوبی با این تجربه به این معنی است که رقابت بیشتری در جلو وجود دارد
[ترجمه ترگمان]اما نابی همراه با این تجربه به این معنی است که رقابت بیشتری در پیش است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. When you think of England, you think of Bobby Moore being lifted up and Nobby Stiles dancing on the pitch.
[ترجمه گوگل]وقتی به انگلیس فکر می کنید، به فکر بلند شدن بابی مور و رقصیدن نوبی استایلز در زمین می افتید
[ترجمه ترگمان]وقتی به انگلستان فکر می کنی، فکر می کنی بابی مور از زمین بلند شده و نابی در زمین رقص می رقصد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. I was with her and her favourite beagle in some nobby restaurant.
[ترجمه گوگل]من با او و بیگل مورد علاقه اش در یک رستوران نوبی بودم
[ترجمه ترگمان]من با اون و یه جاسوس مورد علاقه تو یه رستوران بزرگ بودم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. The latter departed, and at one o'clock reappeared, stunningly arrayed in a dark-blue walking dress, with a nobby hat to match.
[ترجمه گوگل]دومی رفت، و در ساعت یک دوباره ظاهر شد، به طرز خیره کننده ای در لباس پیاده روی آبی تیره، با کلاه نوبی به تن داشت
[ترجمه ترگمان]دومی رخت بر بست و ساعت یک بعد از ظهر ظاهر شد، stunningly را با لباس آبی تیره پوشیده بود و کلاه nobby به دست داشت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. I disinterred my eightpence and took the road with Nobby, a respectable, downhearted tramp who carried a spare pair of boots and visited all the Labour Exchanges.
[ترجمه گوگل]من هشت پنی خود را از بین بردم و با نوبی، یک ولگرد محترم و دلگیر که یک جفت چکمه یدکی حمل می کرد و از تمام بورس های کار بازدید می کرد، راه را در پیش گرفتم
[ترجمه ترگمان]آن ها را کنار زدم و با نابی راه را کنار زدم و راه را با نابی در میان گذاشتم، مردی محترم و با دل شکسته که یک جفت چکمه اضافی همراه داشت و همه اعضای حزب کارگر را بازدید می کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. The 1966 World Cup winners' medal won by the England midfielder Nobby Stiles has been bought at auction for a record price by Manchester United, the player's club for most of his career.
[ترجمه گوگل]مدال برنده جام جهانی 1966 توسط نوبی استایلز، هافبک انگلیسی، در حراجی با قیمتی بی سابقه توسط منچستریونایتد، باشگاه این بازیکن در بیشتر دوران حرفه ای او، خریداری شد
[ترجمه ترگمان]برنده جام جهانی ۱۹۶۶ و برنده جام جهانی ۱۹۶۶ در منچستر یونایتد در حراجی به خاطر قیمت بی سابقه باشگاه منچستر یونایتد در باشگاه فوتبال منچستر یونایتد به دست آمد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Behind George Best, Bobby Charlton and Dennis Law sat Nobby Stiles, Bill Foulkes and David Sadler.
[ترجمه گوگل]پشت سر جورج بست، بابی چارلتون و دنیس لاو، نوبی استایلز، بیل فولکز و دیوید سادلر قرار داشتند
[ترجمه ترگمان]در پشت سر جرج Best، بابی چارلتون و دنیس لاو در نابی، بیل Foulkes و دیوید Sadler نشسته بودند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

قلنبه (صفت)
baggy, lumpy, pompous, highfalutin, nobby, bombastic, outstanding, flocculate, sonorous, high-flown, stilted, stodgy

عالی (صفت)
superior, super, great, fine, top, high-toned, high, grand, brave, gallant, beautiful, splendid, exquisite, excellent, superb, capital, immense, spiffy, imperial, magnificent, nobby, supreme, outstanding, superlative, swank, elevated, lofty, famous, copacetic, top-hole, remarkable, topping, high-grade, sublime, exalted, first-rate, unrivaled, palmary, ripping, wally, whizbang, whizzbang

درجه یک (صفت)
prime, nobby, first-string, classy, copacetic, top-hole, top-notch

خیلی شیک (صفت)
nobby, ritzy

اعلی (صفت)
super, nobby, supreme, topmost, superfine

پیشنهاد کاربران

بپرس